oOoOoOoOoOoO کاش لُکک نَتتت زبان داشتی صدا زدن اسمم ثانیه ها زمان میبرد oOoOoOoOoOoO "علي قاضي نظام"
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گاهى بايد نقشِ " خدا " را بازى كنيم بايد رفت به بالاى بلندترين نقطه ى شهر روز و شبش فرقى ندارد بايد زل زد زل زد به آدمهايى كه شبيهِ همين شهر اند بعضى " شلوغ "و بعضى " خلوت " به روابط " يكطرفه "و " دو طرف ه" شان به آدم هايى كه " بن بست " اند به آدمهايى كه افكارِ " كوتاه " و " بلند " دارند به آدمهايى كه بعضاً " پاك " و بعضاً " آلوده "اند به آدمهايى كه شايد ظاهرى " نوساز " داشته باشند اما بنايى كاملاً " فرسوده " دارند گاهى براى اينكه خودمان را زندگىِ مان را بهتر ببينيم بهتر بشناسيم بايد خودمان را زمين بگذاريم و تا ميتوانيم فاصله بگيريم گاهى بايد خدا شويم تا ببينيم اطرافمان چه ميگذرد اين شهر " عشق " را كم دارد " دوست داشتن " را ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ علي قاضي نظام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مردها،دردهايشان را دود ميكنند گوششان را پر ميكنند از موسيقي كفِ خيابانها را متر ميكنند گوشه ترين قسمتِ كافه ها را انتخاب ميكنند سيگارشان بهمن ميشود همه چيز را در خودشان حل ميكنند زنها اما موهايشان را همه ي زورشان به موهايشان ميرسد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ علي قاضي نظام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مثلاً روى آدمهاى انتخابىِ مان يك گزينه ى جستجو بود ميگَشتيمِشان از بدوِ تولد تا همين نيم ساعتِ پيش چند بار دلش لرزيده چندبار زمين خورده و سرِ پا شده براى چند نفر مُرده و زنده شده به چند نفر قول داده تا آخرش ميماند ميدانى؟ الان نميشود خيلى روىِ حرفهايشان حساب كرد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ علي قاضي نظام
oOoOoOoOoOoO فقط كافيست هر از گاهى در زندگى پشت كنى به تمامِ آنهايى كه چشمِ ديدنِ خوشبختى ات را ندارند بي تفاوتي آدم ها را عجيب مي سوزاند oOoOoOoOoOoO علي قاضي نظام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ حواستان به آدمهاى آرامِ زندگيتان باشد آدمهايى كه از صبح تا شب هزار بار خودخورى ميكنند كه مبادا با يك حال و احوال پرسىِ ساده مزاحمِ كارتان شوند آدمهايى كه وقتى تنهاترين هستيد فرقِ بينِ "ترك كردن " و " درك كردن " را تشخيص ميدهند آدمهايى كه " دمِ دستى " نيستند كه يك روز با شما يك روز با دوستِ شما و يك روز با دهها نفر مثلِ شما باشند آدم هايى كه شما را براى پرُ كردن جاى ِخالى نمى خواهند بيشترين انتظارشان ،چند دقيقه وقت ِخاليست كه برايشان كنار بگذارى تا كنارت بنشينند و ياد آورى كنند يك نفر هست كه به بودنت نياز دارد قدر آدم هاى آرامِ زندگيتان را بدانيد قبل از آنكه ناگهانى رفتنشان شما را به آشوبى هميشگى بكشاند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ علي قاضي ظام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ يك روز تو را خواهم دزديد پاي همه چيزش هم مي ايستم اصلاً گروگانت ميگيرم يك داستانِ پليسيِ عاشقانه تيترِ يكِ اخبار ميشويم صداي دوست داشتنم را به گوش دنيا خواهم رساند از آنها "تو"را ميخواهم در قبالِ آزادي ات...آزادت ميكنم به شرطي كه مالِ خودم شوي ديوانه شدم نه ؟ من حتي براي داشتنت،به اين اراجيف هم فكر ميكنم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ علي قاضي نظام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بحثمان كه ميشد حرفهاى دلمان را به زبانِ آهنگ براى يكديگر ميفرستاديم من با ترانه هاى انتخابى ام تصدقش ميرفتم و او تا ميتوانست ناز ميكرد آنقدر اين بازىِ شيرين ادامه داشت تا مجبور ميشدم برايش بنويسم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ داخلِ كافه نشسته بودم ميزِ كنارى ام دختر و پسرى بودند كه ناخواسته توجهم را جلب كردند همديگر را نگاه ميكردند و كلامى بينشان رد و بدل نميشد بغضى كه دختر داشت و هر لحظه منتظرِ شنيدنِ صداى انفجارَش بودم و پسرى كه بى تفاوت ترين آدمِ روى زمين بود بالاخره قطره اى از چشمِ دختر جارى شد و تمامِ پهناى صورتش را گرفت با صدايى لرزان فقط يك جمله را تكرار ميكرد "تو قول داده بودى" و در جواب فقط سكوت ميشنيد و سكوت از پسر بودنم بَدَم آمد از اينكه به پشتوانه ى جنسيتشان،قولِ مردانه ميدهند و مثلِ بچه ها ميزنند زيرَش از اينكه گاهى چون نميتوانند طرفشان را نگه دارند چون دوست داشتن بلد نيستند هى قول ميدهند و قول ميدهند و قول ميدهند ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ علي قاضي نظام
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم