♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شاید کتاب های زیادی خونده باشیم اما هیچ کتابی برای من به اندازه ی هزار یک تا دانستنی در مورد امام زمان نبود این کتاب به علایم ظهور اشاره کرده علامت هایی که اگه بخوانید شاید متعجب تان کند اشاره شده به پرچم های مشکی از سرزمین شام و قدس بر افراشته می شود که بر خلاف مسلملنان عقیده دارند اما عقایدشان مردمان را سر دو راهی قرار می دهد بعد از سر نگون شدن پرچم های سیاه پرچم های سبزی از سرزمین خراسان بر افراشته می شود که این عده از خواهان امام زمان هستند و با ظلم می جنگند و من خودم این کتاب رو ده سال پیش خونده بودم که الان دارم به صادق بودن نوشته هاش پی می برم اگه تونستید پیداش کنید حتما مطالعه کنید یا علی
o*o*o*o*o*o*o*o هر کاری کردیم پشت سرمون حرف زدن هر شکلی هم شدیم پشتمون حرف زدن خودمونی شدیم...... گفتن جلفه سر سنگین شدیم.......گفتن مغروره تا خندیدیم....... گفتن سبکه تا اخم کردیم....... گفتن خودشو میگیره ساده شدیم....... گفتن احمقه تحویل نگرفتیم....... گفتن خود شیفته س خاکی شدیم..... گفتن داره آمار میده حرف زدن و جوابشونو دادیم گفتن دیدی حق با ماست لجش گرفته حرف زدن و جوابشونو ندادیم گفتن دیدی حق با ماست لال شده هر جور شدیم این جماعت بیکار یه چیزی گفتن این مردم هیچ وقت احترام گذاشتن به عقاید همو یاد نمیگیرن پس برای خودت زندگی کن o*o*o*o*o*o*o*o
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گفتم: موضوع خيلي مهمی است پرسيد: خبر مرگ كسی را می خواهيد بدهيد؟ گفتم: نه،اما تقريبا در همين حدود گفت:آيا كسی تصادف سختی كرده است؟ گفتم: نه،يك جراحت درونی است با صدايی كه حالا قدری ملايم تر شده بود،گفت: كه اين طور،يك خونريزی داخلی بوده است؟ گفتم:نه،يك جراحت و زخم روحي است، موضوعی كاملاً روحی ظاهراً كلمه روحی برای او كاملاً غريبه بود،زيرا سكوت سختی كرد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عقاید یک دلقک هاينريش بل
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * روزی در جايی میخواندم كه شيطان، حضرت مسيح را به بالای برج اورشليم برد و گفت: اگر تو وابسته و عزيز خدايی، از اين بالا بپر تا خدای تو، تو را نجات دهد مسيح آرام آرام شروع به پايين آمدن از برج كرد. شيطان پرسيد، چه شد؟ به خدايت اعتماد نداری؟!؟ مسيح پاسخ گفت: مكتوب است كه تا زمانی که ميتواني از طريق عقلت عاقبت کاری را بفهمی، خدايت را امتحان نكن! هميشه اين حكايت برای من يادآور بیداری عقلانيت در زندگی روزمره بوده است و هيچوقت خوف نكردم. تا آنجا كه میتوانم برای هر كاری سر به آسمان نگيرم و استمداد نطلبم چون او بزرگترين یاریاش را كه عقلانيت است، قبلا هديه داده است نکته جالب متن فوق اینجاست که بزرگترین موهبت الهی که عقل است را نمیبینیم و باز دنبال معجزات دیگر هستیم. اگر از این نعمت بهتر استفاده کنیم خودش شروع خیلی از معجزات خواهد بود * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * 《 ♡خیلج فارس♡ 》
*@***/* هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید باورها و دانشی که از محیط اطرافش می گیرد، پر می شود این کوزه اگر روزی پر شود، یاد گرفتن آدمی تمام می شود نه که نتواند، دیگر نمی خواهد چیز بیشتری یاد بگیرد پس تفکر را کنار می گذارد و با تعصب از کوزۀ باورهایش دفاع می کند و حتی برای آن می میرد اما آدم غیر متعصب تا لحظۀ مرگ در حال پر کردن کوزه است و صدها بار محتوای آن را تغییر داده است اگر ما مدتی است که افکارمان تغییر نکرده بدانیم که این مدت فکر نکرده ایم، آب هم اگر یکجا بماند، فاسد می شود *♥♥♥♥*♥♥♥♥*
ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻢ ﮐﻪ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﻭ ﺳﻨﺠﻴﺪﻩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﻭ ﺧﻴﺎﻁ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺑﻴﻨﺪ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﻴﺮﯼ ﻣﻴﮑﻨﺪ ﺑﻘﻴﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻴﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﮐﻬﻨﻪ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم