♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ عشق من گوش کن حرف هایم برای توست برای تو که رو در رو هزاران بار سعی کردم بگویم و نتوانستم عشق من دستت بند هر کاریست دقیقه ای رهایش کن. دلت بند هر کجا که هست دقیقه ای مرخصش کن. من می خواهم امشب به من گوش کنی، حرفی نزنی، ترحم نکنی. من فقط یک تن می خواهم که سر از پا فقط برای حرف هایم گوش باشد
-----------------**-- [audio mp3="/uploads/2020/01/khengoolestan_music_comment_20_01_10_02_36_02.mp3"][/audio] *** download ◄ ► -----------------**-- دوست داشتن یا عشق؟؟؟ ❤️دوست دارمت با عشق❤️ عشق من به دوست داشتن قابل تصور نیست -----------------**--
*-*-*-*-*-*-*-*-*-* با من از رفتن نگو حال مرا بدتر نکن عشق من خسته تر از آنم که فکرش را کنی روزگار آنقدر خشت سینه ام را پخته است می توانی در دلم صد قیامت بر پا کنی *-*-*-*-*-*-*-*-*-*
*~~~*****~~~* چشم آلوده کجا ؟ دیدن دلدار کجا ؟ دل سرگشته کجا ؟ وصف رخ یار کجا ؟ قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا ؟ همدمی خار کجا ؟ سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا ؟ این دل بیمار کجا ؟ هر که را تو بپسندی شود خادم تو خدمت عشق کجا ؟ نوکر سربار کجا ؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا ؟ عهد گنهکار کجا ؟ عید نیمه شعبان مبارک باد 😍 *~*~*~*~*~*~*~* از فرط گنه جهان ما شد تاریک ای کاش خدا برای عرض تبریک درعید امام عصر به نور صلوات عیدی بدهد فرج نماید نزدیک ولادت امام زمان(عج)مبارک *0*0*0*0*0*0*0* ای وارث تاج و تخت محمود بیا /مرآت صفات پاک معبود بیا خلق آرزوی بهشت موعود کنند /والله تویی بهشت موعود بیا *********◄►*********
oOoOoOoOoOoO امروز ظهر تفنگ رو گذاشتم روی شقیقه ی مشغله ها و بنگ و بعد از مدت ها زنگ زدم به مادرم و گفتم برای ناهار منتظرم باش وقتی رسیدم خونه تا در رو باز کردم دلم خواست عطر سالاد شیرازی که توی فضا پیچیده بود رو بغل کنم دیر رسیدم طبق معمول اما سوال کردن نداشت و میدونستم ناهار نخورده و منتظر منه سفره رو انداخت کف آشپزخونه و نشستیم به غذا "مادرم یه ادویه ای میزنه به غذا که توی هیچ رستورانی نیست وُ اسمش عشقه" به حد انفجار خوردم و چهار دست و پا از سفره جدا شدم گفت چشمات خسته س ، چایی دم کنم یا میخوای بخوابی؟ گفتم یه دیقه بیا بشین کنارم بالشت رو تکیه دادم به دیوارو سرم رو گذاشتم روی بالشت و بدون اینکه حرفی بزنه نشست کنارم و چند دفعه ای دستشو کشید به سرم چند دقیقه گذشت ولی ساکت بود دو هزاریم افتاد که خیلی شب ها تا خواسته حرف بزنه من سرم رفته توی گوشی و لا به لای حرف هاش وقتی یه جمله ی سوالی پرسیده گفتم آره آره.... فقط گفتم آره....بدون اینکه بشینم پای حرف هاش ...بدون اینکه توی چشمهاش نگاه کنم...بدون اینکه دستاش رو توی دستم بگیرم...بدون خیلی کارهایی که دنیای امروز....دنیای شلوغ امروز از یادمون برده واسه یه آدمایی که اصلا معلوم نیست چقدر قراره همراهمون باشن اصلا اگه شرایط الانمون یه ذره عوض بشه حاضرن تحملمون کنن یا نه... ؟ کلی وقت میذاریم و کلی حرف میزنیم که خودمون رو بهشون ثابت کنیم...اما واسه پدر مادری که هر جوری باشی قبولت دارن و پای هر اتفاق توی زندگیت وایستادن و تَر و خشکت کردن تا به اینجا برسی....حوصله نداریم بذار یه چیزی بهت بگم رفیق به اندازه ی تمام لحظاتی که کنارشون نشستی و حرف نمیزنی و بغلشون نمیکنی داری حسرت جمع میکنی برای وقتی که نداریشون oOoOoOoOoOoO علی سلطانی حسرت به دل موندم :)
مهرداد : آرام ، شنیدن نه از تو برام خیلی سخته ، اگه تو بهم بگی نه دیگه زندگی برام بوی مرگ میده ، دیگه به نظر تو چه چیزی میتونه برام معنی داشته باشه؟ آرام اینو بدون که تمام رفتارات ، تمام حرکتات ، همه چیزت مثل اسمت به من آرامش میده میدونی این چیزا رو خیلی وقت پیش باید بهت اعتراف میکردم اما این غرور لعنتی نمیزاشت اما دیگه نمیتونستم ادامه بدم دیگه باید این غرور انگشت اشاره ام را به نشانه ی سکوت بر روی لب هایم نهادم و گفتم چطور تونستی به خودت اجازه فکر کردن درباره ی اینکه ممکنه من به تو نه بگم بدی؟ چطور تونستی منو انقدر سنگدل فرض کنی؟ مگه میشه به تو نه گفت؟ مهرداد تو فقط عشق من نیستی بلکه تو همه چیزمی اگه تو نباشی باور کن که دسگه منم نیستم،اینارو باور کن جواب من به تو فقط یه چیزه آره ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قسمتی از رمان ناتمامم رو براتون نوشتم امیدوارم ارزش خوندن رو حداقل برای بستگانم داشته باشه البته یک چیزی این رمان اولین رمانی هستش که دارم مینویسم اسم رمانمم فعلا گذاشتم از دست رفته
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم