♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ گاهی نباش خودت را بردار و کمی دورتر از قافله بایست وجودت را از همه ی آدم هایِ اطرافت دریغ کن ببین چه کسی نبودنت را حس می کند ؟ چه کسی حواسش به حال و احوالاتِ توست ؟ سکوت کن و منتظر بمان و ببین کدام آدمِ با معرفتی برایِ پیدا کردنِ تو ، پس کوچه هایِ تنهایی ات را زیر و رو می کند ؟ کدامشان نگرانت می شود ؟ و اصلا چه کسی ، برای نگه داشتنِ تو ، به خودش زحمت می دهد ؟ اگر نبودی و دیدی آب از آبِ روزمرِگی هایشان تکان نخورد ، تعجب نکن رسمِ آدم ها همین است اگر بودی که هیچ اگر نبودی ، دیگران هستند این تویی که باید عاقل باشی و خودت را برایِ چنین جماعتِ بی تفاوت و بی عاطفه ای ، خرج نکنی
*♥♥♥♥*♥♥♥♥* زیباترترین " معماری " من ساختن " ذهن و دل " خویشتن است در گستره ی وسیع اندیشه ی خود سازه ای باید ساخت با ستونهایی برافراشته از افکارم و مصالح ، همه از جنس امید و مراقب باشم نقش " افکار غلط " در ذهنم نقشه ی " تخریب بنیاد " من است ميتوان زيبا زيست نه چنان سخت که از عاطفه دلگير شويم نه چنان بي مفهوم که بمانيم ميان بد و خوب لحظه ها ميگذرند گرم باشيم پر از فکر و اميد عشق باشيم و سراسر خورشيد زندگي همهمه مبهمي از رد شدن خاطره هاست هر کجا خنديديم هر کجا خندانديم زندگاني آنجاست بي خيال همه تلخي ها ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ❤دلاتون شاد و لباتون خندون ❤
*~*~*~*~*~*~*~* از مادربزرگم پرسیدم: تا حالا بابابزرگ واست گل خریده؟؟ گفتش: همه دامنهایی که واسم خرید گلدار بود (: *~*~*~*~*~*~*~*
oOoOoOoOoOoO همه فکر میکنن من یه آدم بی احســـاسم اما من بی احسـاس نیستم فقط با نبود آدمـــــا کنار میام oOoOoOoOoOoO
↯دلـــــــــــم تنگه↯ ببـــــــار بــــــارون شریک" گریه ی "من باش★ به جـــــــای اون که پیشم نیست رفیقـــــــه✘غصه✘من باش★ ببار ای نم نـــــــــم بــــارون تـــــواین حال پریشونی دارم از غصه میمیرم تــــــــــو☜درد☞منــــــــــــو میدونی ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﯽ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﯾﺪﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﺮﺻﻪ ﺁﻏﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﻟﺐ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﭼﺸﻢ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣـــﺎ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﺭﻣﺰ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺭا ﭘﺸﺖ ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺍﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﻣﺎﺭ ﺯﻣﯿﻦ ...... ﻣﺸﮑﻮﮐﯽ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺯﻣﯿﻦ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ گرگ: عاطفه نداره ، رحم نداره ، فکر نداره ولی اگه بفهمه دوسش داری رام میشه .حتی اگه بی رحمترین گرگ باشه آدم : عقل داره ، شعورداره ، فکرداره ، ولی اگه بفهمه دوسش داری گرگ میشه حتی اگه رام ترین آدم روی زمین باشه فرق است میان گرگی که گرگ به دنیا امد و انسانی که گرگ شد ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ یہ روزی میاد کہ بهت ثابت میشہ من مثل بقیه نبودم ولــي اون روز تو بــرام مثل بـــقیہ ای ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ▲↑زیادی↑▲ کسیو تحویلش بگیری عاشق بی محلی های یکی دیگه می شه میدونی چرا؟؟ چون ★خوب بودن زیادی★ ♡دل♡ نمیبره ♡دل♡ میزنه ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴانی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﮔﺎﻫــــــــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﮔﺎﻫــــــــــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ام ﮔﺎﻫـــــــــــﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ﮔﺎﻫـــــــــــــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ام ﮔﺎﻫـــــــــــــــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ؛ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳــــــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــــــــﻮﯾﻢ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــــــــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ ﺁﻣﻮﺧــــــــﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤـــــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ اﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ ...!! ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دلم که ازکسی بگیرد،پاک میکنم گاه خودش را....گاه اشتباهش را ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ وقتـــے بہ دنبــــال صــــداے دلت رفتــــے غـــــرورت را جــــا بگــــذار
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کاش می شد که کسی می آمد این دل خسته ی ما را می برد چشم ما را می شست راز لبخند به لب می آموخت کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود و قفس ها همه خالی بودند آسمان آبی بود و نسیم روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید کاش می شد که غم و دلتنگی راه این خانه ی ما گم می کرد و دل از هر چه سیاهی ست رها می کردیم و سکوت جای خود را به هم آوائی ما می بخشید و کمی مهربان تر بودیم کاش می شد دشنام، جای خود را به سلامی می داد گل لبخند به مهمانی لب می بردیم بذر امید به دشت دل هم کسی از جنس محبت غزلی را می خواند و به یلدای زمستانی و تنهائی هم یک بغل عاطفه گرم به مهمانی دل می بردیم کاش می فهمیدیم قدر این لحظه که در دوری هم می راندیم کاش می دانستیم راز این رود حیات که به سرچشمه نمی گردد باز کاش می شد مزه خوبی را می چشاندیم به کام دلمان کاش ما تجربه ای می کردیم شستن اشک از چشم بردن غم از دل همدلی کردن را کاش می شد که کسی می آمد باور تیره ی ما را می شست و به ما می فهماند دل ما منزل تاریکی نیست اخم بر چهره بسی نازیباست بهترین واژه همان لبخند است که ز لبهای همه دور شده ست کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم قبل از آنی که کسی سر برسد ما نگاهی به دل خسته ی خود می کردیم شاید این قفل به دست خود ما باز شود پیش از آنی که به پیمانه ی دل باده کنند همگی زنگ پیمانه ی دل می شستیم کاش درباور هر روزه مان جای تردید نمایان می شد و سوالی که چرا سنگ شدیم و چرا خاطر دریایی مان خشکیده ست؟ کاش می شد که شعار جای خود را به شعوری می داد تا چراغی گردد دست اندیشه مان کاش می شد که کمی آینه پیدا می شد تا ببینیم در آن صورت خسته این انسان را شبح تار امانت داران کاش پیدا می شد دست گرمی که تکانی بدهد تا که بیدار شود، خاطر آن پیمان و کسی می آمد و به ما می فهماند از خدا دور شدیم ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ کیوان شاهبداغ خان
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ زودتر به تکلم مي افتد ، زودتر راه مي رود ، زود تر به سن تکليف ميرسد اصلا انگار دختر ازهمان اول عجله دارد گويي که اصلا براي خودش وقت ندارد که حتي بازي هايش رنگ و بوي " جان بخشيدن " دارد رنگ و بوي ابراز عشق و محبت به ديگري چه معصومانه عروسکش را در آغوش مي فشارد گويي سالهاست طعم شيرين " مادري " را چشيده است دختر بودن يعني هميشه " عجله " داشته باشي ، براي رساندن مهر به دستان ديگران دختر بودن يعني وقف بند بند ساقه ي وجودت براي رشد نهال عاطفه دختر بودن يعني از مقام ريحانه ي بهشتي بودن به " لتسکنوا اليها " رسيدن روز دختر به تمامي ريحانه هاي بهشتي مباااااارک **♥** *ghalb_sorati* **♥** *ghalb_sorati*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم