..♥♥..................
چشم به راهِ کسی بمان
که آمدنش عجیب بوی ماندن بدهد
که از پشتِ نگاهت بفهمد
معنایِ درد هایت را
معنای دلتنگی هایت را
چشم به راهِ کسی بمان
که از شوق دیدن تو
تمامِ خیابان های شهر را میانبر بزند
اصلا
آنها را دوتا یکی کند
تا زودتر از تو به خانه برسد
بعد بیاید ببیند
که تو زودتر خودت را به خانه رسانده ای
بی قرارِ قدمهایش شوی
بی تاب آغوشت شود
بوسه بارانش کنی
بوسه بارانت کند
طوری در آغوشت بگیرد
که خودت را
بیشتر مچاله ی آغوشش کنی
و بگویی: من دلم گم شدن می خواهد
گم شدن میانِ آغوشت
بعد لبخندت برایش
تا بناگوش باز شود
آنوقت زیر لب
به خدا خواهی گفت: خدا جان
بگذار زمستانت بماند
نرود اصلا
آخر من دیگر
گرفتار تابستان
گرم اغوشش هستم
..♥♥..................
عادل دانتی
..♥♥..................
نگذارید قهرهایتان طولانی شود
نگذارید بغضها طوفان شود
نگذارید دلتان احساسِ سنگینی کند
هرچقدر هم که صدایتان بالا رفت
اخمتان در هم شد
با حرفی، آغوشی، نگاهی
یک نقطهی پایان بگذارید
ادامه دادن یعنی غرور
و غرور تمرینِ جدایی میآورد
..♥♥..................
عادل دانتیسم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دلتنگــــ که می شوی
هرکاری از دستِ بی چاره ات بر می آید
مثلا
گوشی را برمیداری ، یک پیامِ کوتاه ، یک تک زنگ
یک
من هنوز هم اینجا دلم آنجاییست که تــــو هستی
دلتنگ که می شوی
فال می گیری
چشمانت را می بندی ، می گویی
می شود بگویی او دلش تنگ هست یا نه ؟
و حافظ هم که انگار دلش به حالِ بی قراریت سوخته است می گوید
یوسفــــ ِ گمگشتهـ باز آید به کنعان غم مــخور
و همانجاست که می باری و در دل می گویی
یوسفِ من اصلا گم نشده حافظ جان
یوسفِ من جایی حوالیِ همین نزدیکی ها
" مـــرا گم کرده "
دلتنگ که می شوی ، می فهمی
همه ی این روزها که با خودت گفتی
یادم تو را فراموش
بیشتر معنایش برایت این بوده
یادم خودم را فراموش
یادم احساسم را فراموش
یادم دلم را فراموش
بی آنکه بدانی این ها فراموش نمی شوند
ساکت می شوند ؛ آرام می گیرند ؛ آتش می زنند
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
عادل دانتیسم