♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
فصل چهارم : گذر زمان همه چیز را مشخص می کند
پرتو دلنواز افتاب از پنجره به اتاق تابیده میگشت؛ که پرده طلایی با رگههایی از نخ براق جلوه افزونی به نور ان میبخشید و فضای اتاق را شادابتر از ان چه بود، به نمایش گذاشت. درخشش ان نوید شروع یک روز تازه بهاری را به مردم هدیه میداد
پافشاری خورشید، فرجام هلیا را از دنیای رویاها بیرون کشید؛ کش و قوسی به بدنش داد. سپس راه اشپزخانه را در پی گرفت. خستگی هنوز در وجودش بود، به زور لای چشمانش را باز کرد تا بتواند در یخچال را باز کند که تکه کاغذ روی ان نظرش را جلب کرد
سلام هلیا، ایلیا رفته اداره؛ منم رفتم خونه سرهنگ. مراقب باش خونه رو به باد ندی
هلیا تکه کیکی از درون ان بیرون اورد و سری از انبوه اندوه تکان داد
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
خواب با قدرت خواندن ادامه بیت را از چشمم ربود و با مهارت دست در یقه ام انداخت و گردن باریک و ضعیفم را به زی پنجه های قوی اش فشرد
به گونه ای که صدای تق مهره های گردنم را شنیدم و دردی که مثل صاعقه در سر و گردنم پیچید هشداری بود که بفهمم با حریفی نیرومند رو به رو هستم
و علی رغم میلم باید بازی را به او واگذار کنم و مغلوبش شوم
کتاب را ب هم گذاشتم
از پشت میز تحریر کهنه
ارث رسیده از پدر زیرچشمی نگاهی اجمالی به اتاق انداختم
بوی فتیله سوخته بخاری بینی ام را آزرد
به سختی از روی صندلی بلند شدم که صدای جیرجیرش بلند شد
سلانه سلانه از اتاق بیرون آمدم
روی پله سیمانی سرد که مرا به طبقه بالا و اتاق خواب می رساند پا نگذاشته بودم که چشم نیمه بازم به حیاط و دانه های سفید برف افتاد در برابر برف پایم از رفتن باز ایستاد
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
روزهای سرد برفی اثر فهیمه رحیمی
بهروز داداچ بیا این پس انداز منم برا تو :|
گوشی خریدن به درک تو واجب تری
😐😑😂😂😂
سینه بزن
یاران چه غريبانه
حامده پهلانه
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
😆ﺍﮔﻪ ﺭﻭ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ ﻧﺼﺐ ﺑﻮﺩ ، ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﺪﺍﺩ
🤑🤑🤑🤑🤑
عابر بانک : ﺑﻪ ﺑﺎﻧﮓ ﻣﻠﯽ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﮐﺎﮐﻮ ﮐﺎﺭﺗﺖِ ﺑﯿﺰﻭ ﺗﻮ ﺩﺳﮕﻮُﻭ
🤗
ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ : ﺣﺎﻟﻮ ﭼﯽ ﭼﯽ ﻣﯿﺨﻮﯼ؟
🤔
ﻣﺸﺘﺮﯼ : ﻣﯿﺨﺎﻡ ﯾﺎﺭﺍﻧﻢ ﺑﻮﺳﻮﻧﻢ
😌
ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ : ﺑﺮﯾﭽﯽ ﺍﯾﻘﺪ ﻫﻮﻟﮑﯽ ﻫﺴﯽ حالو؟ ﻫَﻨﻮ ﮐﻪ ﻧﺮﯾﺨﺘﻦ به حساﺑﺘﻮﻥ ،😏 أﯼ ﺩﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺩﮐﻤﻪ ﻗﺮﻣﺰﻭ ﺭِ ﺑﺰﻥ
😑
ﻣﺸﺘﺮﯼ : ﻭﯾﺴﻮ ﻋﺎم هنو ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭمآ ، ﯾﯽ ﺷﺎﺭﺟﯽ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﺎﺳﻢ
😒
ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ : ﭼَﻨﯽ؟
🤔
ﻣﺸﺘﺮﯼ : یی شارج ۵ توﻣﻨﯽ☺
ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ : ﺍﺻلا ﺗﻮ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺷﺎﺭﺝ ۵ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﯼ؟
😠
ﻣﺸﺘﺮﯼ : ﻭُﯼ ﻋﺎﻣﻮ ﯾﻨﯽ ۵ ﺗﻮﻣﻨﻢ ﺗﻮﺵ ﻧﯽ؟
😓
ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ : ﻧﻪ ﮐﺎﮐﻮ
😑
ﮐﺎﺭﺗﺖ ﺑﻮﺳﻮﻥ ، ﺍﯾﻘﺪ ﻭُﯼ ﻧﺴو ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎﺗﻞ ﻧﮑﻦ
😞
مشتری : ینی دو تومنم نی توش؟
😫
عابر بانک : ﻋﺎﻡ ﺑﯽ ﺑﺮﻭ ﺍﻭ ﻭَﺭﻭﻭآ
😤
😂😂😂😂😂
درود بر همه شیرازیا
😍🤗
تشکر از ارغوان بابت ارسال جوک
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
جمشیدخان خدا رحمتت کنه، حالا که رفتی لطفا اون میکروفون رو هم از مرتضی پاشایی بگیر
تشکر از طناز بابت ارسال جوک
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
به اینا نگاهگ کن
😃😃😃😃😃😃😃
ایناهم شومارو نگاه می کنن
خیلی جالبه منم اولش باورم نمی شد
تشکر از غزل جوک بابت ارسال جونش
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
**♥** دلاتون شاد و لباتون خندون **♥**
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم