^^^^^*^^^^^ ⚠️علت اصلی ویروس کرونا فاش شد 🔻پایگاه خبری چین اعلام کرد که علت اصلی به وجود آمدن ویروس کرونا هیچکدام از دلایل ذکر شده، اعم از سوپ خفاش یا ساخت بمب اتمی یاهر شایعه دیگری نبوده وتمام این دلایل را تکذیب کرده است 🔻دو دانشمند که یکی از آنها چینی و اهل ووهان بوده مرکز شیوع ویروس کرونا و دیگری ایرانی اهل یکی از استانهای ایران به نام چهارمحالو بختیاری مرکز سوم شیوع ویروس کویید19 با آزمایشات بسیار نتایجی اعلام کردند 🔻دانشمند چینی فرضیاتی اعلام کرد به این شرح که علت اصلی شیوع این ویروس تشعشعات حاصل از پرتوهای فرابنفش نور خورشید بوده که به دلیل پارگی در بخشی از لایه ازون وارد اتمسفر زمین شده اند و اینجا به دلیل تغیرات ژنی حاصل از ترکیب با دیگر مواد شیمیایی به کویید19 تبدیل شده است... 🔻اما دانشمند ایرانی در یک مصاحبه مخالفت شدید خود را بااین نظریه اعلام کرد و گفت که تشعشعات رادیواکتیوی فقط امکان ترکیب شدن با مواد شیمیایی رو دارن و پرتوهای فرابنفش هیچگونه ترکیبی با مواد شیمیایی نخواهد داشت و حتی در صورت ترکیب امکان به وجود آمدن چنین بیماری وجود نخواهد داشت او همچنین خود نظریه ای جدید اعلام کرد دانشمند ایرانی توانست نظریه خود را جهانی کند و حتی سازمان بهداشت جهانی نیز موافقت کامل خودرا اعلام کرد این دانشمند اعلام کرد که علت اصلی کرونا را میداند و دلیلش را هم توضیح داد وی افزود علت کرونا وجود موجوداتی هستند برروی کره زمین به نام پسر یا همان buy که متاسفانه در تمام نقاط جهان وجود دارند، وی این موجودات عزب را انگل نامید و افزود فقط زمانی این ویروس در آنها ازبین میرود که ازدواج کنند و از عزبی بیرون بیایند همچنین افزود که علت نامگذاری این ویروس به نام کرونا هم مشهود است و برگرفته از نام همین موجودات است که در شهر ما به آنها کُر گفته میشود، و این بیماری کرونا نامیده شد یعنی کُریا همان پسر + و به معنای وخیییی (همان برخیز یا بلند شو است) +ن به معنای نونزع (همان نامزد است) +آ به معنای آوو(همان بشو یا بکن است) که درنهایت میشود 👇 🔻کر وخیییی نونزع آوو معادل فارسی:پسر پاشو نامزد بکن (زینه بستون😁) که مخفف تمام اینها ویروسی میشود به نام کرونا🚫 🔻دانشمندان چین عاجزانه از کران درخواست کردند دست از خریت بردارند و یکبارهم که شده کاری مفید در این زندگی انجام دهند 🔻کرونا را شکست میدهیم 👊 من_زینه_میستونم ⚠️سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده که تا بیستو چهارساعت آینده تمام پسران دنیا در کمپین بالا عضو هستند 🎤خبرگزاری صدا و سیما #زینه_میخواهم ^^^^^*^^^^^ خب مشگل کم شوهریو حل کرد بیدممم😁🙏 درضمن خودم بختیاری بیدم و اول همه شوهر میکنوم 😁☺️
بیمارستان نمازی شیراز دوستان شایعه نیست بلکه واقعیت است حتما بخوانید اتفاق وحشتناکی در بیمارستان نمازی شیراز رخ داده چند روز پیش که یک دختره که پرستار بوده یه اتفاق واسش میوفته؛ یه پسره که دیابت داشته یه ماهی دوبار میرفته پیش این که انسولین بزنه اینم چون میبینه پسره خیلی مظلومه تحویلش میگیره، خلاصه پسره عاشقش میشه و دست از سر دختره بر نمیداره و هی میره و میاد دختره هم کلافه میشه و میگه من نامزد دارم خلاصه هم پسره باور نمیکنه و میگه اگه راس میگی ادرسشو بده دختره هم آدرسو میده که شرش کم بشه پسره میره پیش نامزده که دعواشون میشه و میزنه یارو رو میکشه و فرار میکنه بعد از سه روز پسره میبینه پلیسا نیومدن سراغش ، میره پیش دختره بهش میگه میدونستم که تو هم منو دوس داری. که به پلیس ها نگفتی من نامزدت رو کشتم اونم میگه آره، حالا بشین تا واست انسولین بزنم و به جای انسولین بنزین میریزه تو سرنگ و بهش تزریق میکنه،بعد به پسره هم میگه که بنزین ریختم تو بدنت تا چند دقیقه دیگه میمیری پسره بلند میشه و با چاقو میوفته دنبالش یه چند متری که میوفته دنبالش یهو بنزینش تموم میشه @~@~@~@~@~@ ممنونم که داستان رو با هیجان خوندین منم تقصیری ندارم ها فقط بنزینش تموم شد
روزی شیخ و مریدان در مکتب خانه نشسته بودند و به بحث و مجادله می پرداختن و مریدان از شیخ سوالات خود میپرسیدن و بعد از شنیدن پاسخ ها و حکمت آنها روی هم سوار میشدند و عرعر کنان دور مکتب خانه میدویدند و در این هنگام زنی به مکتب خانه وارد شد و شروع به تعریف کرد که در مورد قصاب محله شایعات زیادی ساخته و شروع به خشتک پراکنی آن ها کرده و این شایعه ها را خشتک به خشتک به گوش دیگران رسانده او میگفت که مثلن میگفتم قصاب دست تو دماغش مینماید و میماله به گوشتا ؛ گوشت خر میده دست مردم ؛ پشکل میماله به گوشتا بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن قصاب از آن شایعات باخبر شدند قصاب که برایش شایعه ساخته بودم به شدت از این کار به خشتکش صدمه رسید و دچار مشکلات زیادی شد و من که بعدن ها که متوجه شدم که شایعاتم دروغین و اشتباه هستند خشتک به سر کشیدم و به محضر شما حاصل آمدم شیخ به او گفت به بازار برو و یک مرغ بخر و پرهایش را دانه دانه در مسیر بکن و در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن آن زن از این راه حل متعجب شد ولی چون میدانست شیخ کاره بیهوده نمیگوید مرغی خرید و زنده زنده پرهایش را کند فردای آن روز شیخ به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد ، زن بسیار عصبانی شد و رو به شیخ گفت ر یی ییییدم بر سرت و رفت شیخ برای اینکه ضایع نشه پیش مریدان گفت : انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختنی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است مریدان از فرت شنیدن این سخن خشتک به سر کشیدن و به مرغ تبدیل شدن و شروع به کردن پر و بال خود کردند زن که در حال بیرون رفتن این سخن رو شنید در میان راه چندین بار تخم گذاشت و مرغ نیز بعد از شنیدن این حکمت با پیژامه و زیر پوش میان بازار به گدایی مشغول شد ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ داستانک های شیخ و مریدان نوشته شده و طنز پردازی شده در خنگولستان
*~*~*~*~*~*~*~* اخیرا شایعاتی را شنفتم که از شوقش به مثل گل شکفتم شنیدم روسیه داده فراخوان برای هرکجا از جمله ایران که ای مردان وامانده کجایید؟ زن و پول ریخته اینجا زود بیایید بیایید و بگیرید دختر روس که پول هم میدهد حتی پس از بوس حقیقت فکرش افتاد توی جونم که میرم اونجا و فوقش میمونم ولی وقتی ننم حرفم رو فهمید یهو جوشی شد و برگشت پرسید؟؟ مگه دختر عموتو دزد برده؟؟ یا مهناز و زری رو گربه خورده؟؟؟ که افتادی پی خانم روسی ؟؟ خدا لعنت کنه همچین عروسی بهش گفتم ننه حرف دلاره که الان رو همه دنیا سواره ننم وقتی که مرغم رو یه پا دید دیگه شد بیخیال اما به تهدید که بعد از عقد بی عذر و بهونه عروسو برداری برگردی خونه شب و روزم شده بود فکر مسکو کرملین شهر بولخوف ابدولینو یه شب با صد خیال چشمامو بستم تو خواب دیدم که تو محضر نشستم یهو عاقد صدا زد نسترانوف نوه ی پنجم شخص لیاخوف که من ایا وکیلم با مزایا بگردانم شما را عقد آقا؟؟ تا مغزم اومد از هنگی بیاد در دیدم پنجاه تومن چک لای دفتر پوتین با دسته گل اومد به سمتم لیاخوف حلقه ای کرد تو شستم امید آخرم پول بود و خونه نزار دس رو دلم بدجوری خونه خانم فیت نس بود و استاد کشتی عجب هیکل عجب کول درشتی عروس تا حال آشوب منو دید پرید و یک خمم رو سفت چسبید جغر بدفرم با گوش شکسته تو کشتی دست سوریانو بسته بجای کار با گاز و ملاقه خانم ورزش میکرد از رو علاقه همش خرج بدن میکرد و بازو روزی سی بار میرفت رو ترازو خلاصه کل پول عقد بانو شدن خرج بدن آمپول و دارو دیگه پولی نداشتم تا بمونم بهش گفتم خانم! آروم جونم ننم چشم انتظار هردومونه بیا دوتایی برگردیم به خونه ولی دوستان گمرک در ادامه تا دیدن دختر روسی باهامه به جرم واردات جنس باطل و توهین به تولیدات داخل بهم گفتن یا میدی پول ما رو یا اینکه برمیگردونیم شما رو تو اون لحظه دیگه هیچی ندیدم یهو غش کردم و از خواب پریدم فقط فهمیدم از این خواب پرپر که تولیدات داخل هست بهتر *~*~*~*~*~*~*~* ❇ناشناس❇ *haj_khanom* اقتصاد مقاومتی را پاس بداریم *haj_khanom*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم