*** کدوم یک بدتره زندگی کردن مثل یک هیولا یا مردن به عنوان یک مرد خوب؟ Shutter Island | 2010 *~*~*~*~*~*~*~* کانر: من نفهمیدم اینجا آدم خوب کیه؟ درخت: همیشه یه آدم خوب یا بد وجود نداره. بیشتر مردم جایی در وسط قرار دارند A Monster Calls *~*~*~*~*~*~*~* *** تو خانوادهی ما خاطره جزء تجمله کسی خاطره ای نداره که به گفتنش بیارزه 📽 کلاغ |🕴بهرامبیضایی *~*~*~*~*~*~*~* *** سقوط کردن به پایین باعث رشد ما میشه؛ اما پایین موندن باعث مرگمون میشه. Gladiator *~*~*~*~*~*~*~* محدودیت هایی توی زندگی وجود داره انسانها بال ندارند، مهم نیست چقدر بالا برن، زمین جایگاه ابدیشونه 📽 The Face of Another *~*~*~*~*~*~*~* *** خوش شانسی برای یه نفر، همیشه باعث بدشانسی برای دیگرانه 📽 Batman v Superman: Dawn of Justice *~*~*~*~*~*~*~* *** در حال حاضر ما اینجا فقط یاد بودی برای فرزندانمان هستیم هنگامی که شما پدر و مادر هستید روح آیندهی فرزندتان هستید 📽 Interstellar *~*~*~*~*~*~*~* یه روز ازش پرسیدم جوئل میخوای چیکاره بشی؟ برگشت گفت کارشناس هواشناسی گفتم آخه چرا؟! گفت واسه اینکه تنها شغلیه که میتونم هر روز اشتباه کنم و هیچ وقت هم اخراج نشم 📽 Monsters *~*~*~*~*~*~*~*
روزی شیخ در مکتب خانه نشسته بود و در حاله سر و کله زدن با مریدان اخمخ خود بودندی و مریدان اصلن سکوت نمیکردن و شیخ که بسیار برآشفته شده بود نعره ی وحشتناکی از خود به سر داد *fosh* *fosh* و مریدان همه ساکت شدن و در میان جمعیت یکی از مریدان با ذکره زهره مار حال شیخ را بگرفتید *palid* *palid* شیخ که فهمید کدامین یک از مریدان است او را فرا خواند و گفت من در این کیسه یک مرغ و یک تخم مرغ دارم *sheikh* *sheikh* حال تو که مرید زیرک و باهوشی هستی بگو ببینم ابتدا مرغ بوده یا ابتدا تخم مرغ مرید گفت یا شیخ چقدر اخمخ هستی خب معلومه دیگر اول تخم مرغ بوده شیخ گفت غلط کردی و با عصای خود به پروستات مرید کوبید که باعث دولا شدن مرید شد اورا چرخاند و شیخ که بسیار خشمگین بود تخم مرغ را به او فرو کرد سپس رو به یکی دیگر از مریدان کرد و گفت به نظر تو ابتدا مرغ بوده یا تخم مرغ مرید بخت برگشته گفت مرغ شیخ مجدد ضربه محکمی به پروستات مرید زد و اورا چرخاند و مرغ را به او فرو کرد سپس رو به مرید سوم کرد و گفت به نظره تو ابتدا مرغ بوده یا تخم مرغ مرید سومی حیله در سر پرورش داد و گفت دیگر نه تخم مرغی و نه مرغی هست ، خوب است آسوده بگویم تخم مرغ و گفت یا شیخ به نظره من تخم مرغ در ابتدا بوده شیخ دوباره با عصا به پروستات مرید سوم ضربه زد و اورا چرخاند و چون دیگر تخم مرغی نبود دست شیخ به مرید فرو رفت در همین بین ستار دوان دوان به همراه ستاریان به مکتب خانه وارد شدندی و گفت یا شیخ دستم به خشتکت یا شیخ و چنگ بر شلوار شیخ زد و شروع به کشیدن نمود شیخ هی نعره بزد که خشتکم را رها کن و چون یک دست او در مرید سومی گیر کرده بود توان بالا نگه داشتن شلوارش را نداشت *righo_ha* *righo_ha* و ستار که از نفرین شدگان بود دست از کشیدن بر نداشت تا شلوار شیخ از پایش در آمد سپس ستار که سرکرده ی ستاریان بود به زور خنده ی خویش را کنترل کرد و گفت یا شیخ فکر نمیکردم شلوارت در بیاید ولی به خشتکه دریده شده ات قسم ، بدبخت شدم فرمانده ارتش از من هزار شمشیر خواسته اون هم تا هفته آینده و من هر چه فکر میکنم قادر به انجام این کار نیستم اگر هم قادر باشم کوره ی آهنگری با این حجم از کار منفجر خواهد شد ، و این نتوانستن جان و مالم را تباه میکند *gerye* *gerye_kharaki* شیخ پس از اینکه دست خود را از مرید سوم بیرون آورد و شلواره خویش را بپا کرد رو به ستار گفت تنها کاری که باید کنی اینه که با این مریدان اخمخ و ستاریان به ده بار مسیر بالا رفتن تپه را تکرار کنی سپس در رودخانه بپری و نیم ساعتی دست و پا بزنی و خودت را به درو دیوار بکوبی و بعد بیای چایی بخوری و بری بخوابی *are_are* *are_are* مریدان که این دستور را از شیخ گرفتن یورتمه کنان و عر عر کنان به سمت تپه حرکت کردند ولی ستار که اورا کاکتوس مینامیدن بسیار عصبانی شد و گفت ریق در راه حلت شیخ شیخ لبخندی زد و گفت : من بهترین راه حل را به تو دادم *pishnahad_kasif* *pishnahad_kasif* ستار که چاره ایی نمیافت همراهه مریدان شد و دسته جمعی مانند گله ایی از گورخران مسیر تپه را بالا و پایین رفتن و در رودخانه پریدن و در این بین چند تن از مریدان غرق و تلف شدن *dingele dingo* بعد انجام همه کار ها ستار و بازمانده مریدان چایی خوردن و بیهوش شدن و در زمانی که مریدان در حال انجام کار ها بودن شیخ در کِتری ادرار کرد و قرصه شیافت در قوری ریخت و این باعث شد که مریدان با آرامش بیشتری به خواب بروند صبح مجدد ستار به نزد شیخ آمد و گفت *malos* *goz_khand* یا شیخ نمیدانم چه شده که دیگر دلواپس نیستم و میخوام که از چند تن از مریدان شما و ستاریان چند کوره تعبیه کنم و بجای اینکه همه شمشیر ها را خودم بسازم و همه پول برای من شود با ستاریان و مریدان این کار را انجام دهم و پول را تقسیم کنم *baaaale* *baaaale* شیخ دست به ریش و پشم خویش کشید و لبخند زنان ره به ستار گفت دیروز سوار بر اسبه عجله بودی و این باعث میشد نتوانی به راحتی فکر کنی ولی اکنون از این اسب چموش پیاده شدی و باعث آسودگی خاطر تو گشت و بهترین فکر را در ذهن خود پرورش دادی مریدان بعد از شنیدن این حکمت همگی به اسب و خر تبدیل شدن و چندی از مریدان عر عر کنان در مکتب خانه شروع به دویدن کردن و سوار همدیگر شدن و مریدی که مرغ به او فرو رفته بود به کنج مکتب خانه نشست و شروع کرد به تخم گذاشتن ستار که بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود باری دیگر شلوار از پای شیخ در اورد و شیهه کنان به سمت کوره رفت تا شمشیرها را بسازد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دلاتون شاد و لباتون خندون داستانک های شیخ و مریدان نوشته شده و طنز پردازی شده توسط برو بچه های خنگولستان و امید وارم مشت محکمی بر شکم ستاریان باشه این داستان باشد که پند گیرید
یه دوست عرب دارم ، توی بیوی تلگرامش نوشته 😂 . . . . . یه جمادی الاولی شیطون و مهربون 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی از سادیسمهام اینه که چنتا چای کیسه ای با خودم ببرم استخر . . . . . بندازم تو آب گرم جکوزی 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بارم تو فیسبوک ایرانیا حمله کردن به پیج پادشاه عربستان یکیشون کامنت کرده بود 😂 "گچژپچژپگچپژگژچپژ" 😂 . . . . بخون تا باکسنت پاره شه بی ناموس ✌️😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ فدریکا موگرینی، زاده۱۶ژوئن۱۹۷۳... سیاستمدار ایتالیایی از حزب دموکراتیک ایتالیا و نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی و وزیر امور خارجه سابق ایتالیاست ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ همینکه نمایندههای مجلس برای خودشیرینی جلوی موگرینی . . . . . با هم شوخی دستی نکردن و کشتی نگرفتن جای شکر داره 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ میگن یکی ازنمایندگان مجلس رفته خونه 😂 پرسیده غذا چی داریم؟ . . . . . خانومش بهش گفته: کوفت داریم 😂 اگه چیزی دیگه می خوای برو موگرینی جونت واست درست کن 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پر احساس ترین عضو بدن بـاسنه؟ چون وقتی خوشحالی توش عروسیه 😂 وقتی کرم داری میخاره 😂 وقتی حرص می خوری می سوزه 😂 وقتی بقیه را حرص میدی خنک میشه 😂 وقتی تنبلی گشاد میشه 😂 . . . . حالا در چه حالی دلاور؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پشه رفته درست انگشت وسطی پامو نیش زده 😂 . . . . . باور کنید من خودم یادم رفته بود که همچین انگشتی هم دارم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار بچه بودم دلم بستنى قیفى میخواست گریه کردم نشستم وسط خیابون . . . . . ننم مثل دیوید بکهام سانترم کرد تو جوب دیگه آدم شدم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دلم گرفت وقتی دیدم کارگر خسته شهرداری پشت گاریش نوشته بود . . . . . جاروم تو باکسن کسی ک اشغال بریزه 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از بانک بهم زنگ زدن گفتن داداش ۱۲۰۰ تومن رو تو خونه هم میتونستی نگه داری واسه چی حساب باز کردی؟ 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی از بدی های اسهال اینه که . . . . . . . . فکر میکنی گوزه اما ای دل غافل 😂
یکی از خاصیت های شلوار کُردی اینه که میتونی انواع تبلت های ۷, ۸, ۱۰ اینچ و.. به همراه مخلفاتشون روش تو جیب شلوارت بذاری...... *vakh_vakh* *vakh_vakh* *vakh_vakh*
ﺗــــُـﻮ ﺑِـــــﻬــِـــﻢْ ﺗــــَـﻮَﺟُـــــﻪ ﻧَـــــﮑُـــــنی ﯾــــِـﮑـــــﯽ ﺩﯾـــــﮕـــــﻪِ ﺍﯾـــــﻦ ﮐﺎﺭﻭُ ﻣـــــﯿـــــﮑُـــــﻨـــــﻪِ ﺧـــــﯿـــــﻠـــــﯿـﺎ ﻣُـــــﻨـــــﺘـﻈــــَرن ﺟـــﺎﺗـــُــﻭ ﺑــــِـﮕـــــﯿــــﺮَﻥ ﺁﺩَﻡ ﺑــــﺎﺵ ﻭَﻗـــــﺘـــــﯽ ﺑــــﺎﻫـــاﺕ ﮐـــِــﻨــــﺎﺭ ﻣـــــﯿــــام ◇◆◇ ☜ ﺑـــــﺎ ﻣَـــــﻨــــَــﻢ ﺗــــــَـــــــــــﻠــــــْﺦ ﺣـــَـــﺮﻑْ ﻧَــــﺰَﻥ ﻛـــِﻪ ﺧــُـــــــﻮﺩَﻡ ﺯََﻫـــــــــــــــــــــــــــــــــــﺮِﻩ ﻣـــــــــــــــــــــــــــــﺎرم بہ هـَـمین سآدِگــــے !!! نـَفـَـــــــسَم کِہ باشے ، دیر بیاااایے ، مـَــن رفته اَم .. این قانونِ زندگےِ مــَــنه بـودے ، نــــــــوووووش نـَبودے ، فــَــرآمووووش .. بیخُــود ھَم مُنتَظِــــــر نَبــاش .. تـو خــــودَت رَفتــــی .. روزی ۱۰۰بارم بِمیــرَم اَز دِلتَنگـیت داااغ کلمه ی برگردو. رو دلت میذارم...! هه ارررره.......... ﺗــــُـﻮ ﺑِـــــﻬــِـــﻢْ ﺗــــَـﻮَﺟُـــــﻪ ﻧَـــــﮑُـــــنی ﯾــــِـﮑـــــﯽ ﺩﯾـــــﮕـــــﻪِ ﺍﯾـــــﻦ ﮐــــﺎﺭﻭُ ﻣـــــﯿـــــﮑُـــــﻨـــــﻪِ ﺧـــــﯿـــــﻠـــــﯿـــــٰﺎ ﻣُـــــﻨـــــﺘـﻈــــَرن ﺟـــﺎﺗـــُــﻭ ﺑــــِـﮕـــــﯿــــﺮَﻥ ﺁﺩَﻡ ﺑــــﺎﺵ ﻭَﻗـــــﺘـــــﯽ ﺑــــﺎﻫــاﺕ ﮐـــِــﻨــــﺎﺭ ﻣـــــﯿــــﺎﻡ ◇◆◇ ☜ ﺑـــــﺎ ﻣَـــــﻨــــَــﻢ ﺗــــــَـــــــــــﻠــــــْﺦ ﺣـــَـــﺮﻑْ ﻧَــــﺰَﻥ ﻛـــِﻪ ﺧــُـــــــﻮﺩَﻡ ﺯََﻫـــــــــــــــــــــــــــــــــــﺮِﻩ ﻣـــــــــــــــــــــــــــــﺎرم بہ هـَـمین سآدِگــــے !!! نـَفـَـــــــسَم کِہ باشے ، دیر بیاااایے ، مـَــن رفته اَم .. این قانونِ زندگےِ مــَــنه بـودے ، نــــــــوووووش نـَبودے ، فــَــرآمووووش .. بیخُــود ھَم مُنتَظِــــــر نَبــاش ..
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﺭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﻢ ﮔﯿﺘﺎﺭ می زﻧﻢ… . . . ﺁﺧﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﮔﯿﺘﺎﺭ ﻫﻨﻮﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﮕﺮفته ام. ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ ﺑﺘﻮﻧﻢ ﺑﺎ ﺩﺑﻪ ﺑﺮﺍﺕ ﺑﻨﺪﺭﯼ ﺑﺰﻧﻢ! روزی مردی رو به حکیمی کرد و گفت: ای حکیم! چرا همسرم یک گل رز را که یک روز زنده است و روز دیگر می میرد این قدر دوست دارد؟ ولی مرا که هر روز برایش می میرم و زنده می شوم دوست ندارد؟ حکیم لبخندی زد و گفت: خیلی قشنگ بود، با وایبر برام بفرستش! میدونید چرا پنگوئن ها بیسوادن ؟ چون همش برف میاد مدرسه هاشون تعطیله اگه سوال دیگه ای داشتید در خدمتم گفتم بوسیدن بلدی……؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ازخوشحالی پردراورد.گفت اره بلدم…… گفتم:منو خاطراتمو ببوس بزار کنار هرررررررررررررررری ﺭﻭﺯی ﺟﻮانی اﺯ اندیشمندی ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮا اﻧﺴﺎن ها این قدﺭ ﺑﺮای ﭘﻮﻝ، ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا می ﺁﺯاﺭﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺪی می کنند؟ اندیشمند ﻗﻮطی ﻛﺒﺮیتی اﺯ ﺟﻴﺐ ﺩﺭآﻭﺭﺩ، ﺳﻪ چوب ﻛﺒﺮﻳﺖ ﺭا در دست گرفت ... اما سریعا ﺩﻭ چوب کبریت ﺭا ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻗﻮطی ﻧﻬﺎﺩ. ﺁﻥ یک عدد چوب کبریت باقی مانده ﺭا ﻧﺼﻒ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﺼﻔﻪ ﻛﻪ ﻧﻮک ﺗﻴﺰی ﺩاﺷﺖ ﻻی ﺩﻧﺪاﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺗﻤﻴﺰ ﻛﺮﺩ و ﮔﻔﺖ: نمی دانم! آیا می دونستین مریخی ها وقتى پاشون پیچ می خوره، زمین نمی خورن؟ مریخ می خورن! . . . من برم پى اکتشافات بعدیم ﻫﺮ ۵ ﺗﺎ ﺩﻭﺳﺖ دخترم ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ! ﺑﺪ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺷﺪﻩ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ… سلامتی اون پسری که شب عروسی عشقش مست کرد، رفت دم تالار عروسی ولی تو نرفت که عروسی رو به هم بزنه… صبر کرد وقتی عروس اومد بیرون رفت جلو، تور روی صورت عروس رو برداشت و… . . . دید اصلا اون نیست! دیوانه مست تالار رو اشتباه اومده بود! ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻨﻢ … . . . ﯾﻪ ﮐﻤﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻭﻭﻭﻭﻧﻢ ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﺸﻢ… ﺧﺐ ﭼﯿﻪ ﻣﮕﻪ؟ ﺗﻨﻮﻉ ﻻﺯﻣﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻪ بـــارالهـــا ﻫﻤــــﻪ ﯼ دختـــــرا رﻭ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐـــﻦ . . . . . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ تـا حـالـا “خـودکـار” از آخـر بـه اول خـونـدی . . . راکـدوخ….. مـنـم هرچی خوندم هـیـچ مـعـنـی نـداد نـمـیـدونـم چـه مـرگـشـه این متن واقعا ارزش خوندن رو داره …. . . . ولی حال نوشتنش نیس سلامتی دختری که آزرا جلوش ترمز کرد سوار نشد….. . . . گفت دوست پسر خودم بی ام وه داره وگرنه سوار میشدم… حالا شمارتو بده فعلا خب دیگه بسلامتی امروز رفتم قاطی مرغا. چیه؟چی شد؟ دختر خانم گل چرا ناراحت شدی؟ نترس فقط رفتم قاطی مرغا تخم مرغ جمع کردم اسپانیایی= دکسو ترکی= بینلما عربی= الوهنو ایتالیایی= المنرو انگلیسی= پینتنین فارسی= سرکاری! لعنت ﺑﺮ ﻫﺮ چی ﻓﺎﺻﻠﻪ اس ﺗﻮ ﺩﻧﻴﺎ … . . . ﭼﺮﺍ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﻦ ﺑﺎﺱ ﺍﺯ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺍﻳﻨﻘﺪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﺁﺧﻪ ؟ چیه فک کردی پست شکست عشقیه؟! نه عزیزم ، اینجا از این قرتی بازیا نداریم!!!! خیلی دلم برات تنگ شده… اونقدر که از دوریت گریه ام میگره… اما وقتی قیافت یادم میاد خندم میگیره!!
خانمه به شوهرش پیامک میده: سلام عزیزم، اگه موافقی بریم خونه مامانم عدد “۱” و اگه میخوای بریم خونه مامانت سینوس ۲۳به توان ۷ تقسیم بر ۲/۷۶۳ ضربدر ۶۵۷ رادیکال ۵ به توان ۲ تانژانت ۷۸۶ مبنای ۲۱” رو پیامک کن ! جواب شوهر جالبه! ۰/۰۵۷۳۸۷۷۷۳۲۵ یارو ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻬﺶ ﻛﺮﻓﺲ ﻣﯿﺪﻥ ﺷﺎﻡ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺳﺒﺰﻯ ﻣﯿﺪﻥ !! ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﺎﻫﺎﺭ ﭼﯿﺰﻯ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻜﻨﯿﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﻣﯿﭽﺮﻡ دست بهم بزنی جیغ میزنم . . . چیزی نیست جزوه درسیمه یه ذره غریبی میکنه !! الان که خوب فکر میکنم میبینم دیگه جوک هاتون خوشحالم نمیکنه ، عادى شده برام شماره حساب میدم واسم پول بریزید شاید خوشحال شدم ! هی فلانی اگه برای به دست آوردنِ کسی داری میدوی آروم بُدو … آروم تر !! شاید یکی هم برای بدست آوردنِ تو ؛ داره میدوه منم که سرِ جام یه مدتیه ایستادم ؛ اَصن هیچ کی رَدَم نشده از این محدوده ؛ حالا موندم وایسم یا بدووم تصمیم داشتم یه عصر آخر هفته همتونو دعوت کنم کافی شاپ بعد باخودم گفتم به یه چیزی دعوتتون کنم که براتون یه سودی داشته باشه شام و کافی شاپ که فقط چاقتون میکنه و برای سلامتی ضرر داره پس تصمیم گرفتم شما را به ایمان و تقوا و دوری از گناه دعوت میکنم پس اتقوا الله … ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻯ ﺷﻤﺎﻡ ﻳﻪ ﻛﻴﻒ ﻗﺪﻳﻤﻰ ﻭ ﺩﺍﻏﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻯ ﻣﺪﺍﺭﻙ ﻣﻬﻢ ﻭ ﺳﻨﺪﺍ ﺭﻭ ﺗﻮﺵ ﻣﻴﺬﺍﺭﻳﻦ؟! ﻻﻣﺼﺐ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﻩ !!! زندگی انقدر پر استرس هست که : “ز گهواره تا گور ناخن بجو” صحیحتره ﻣﻦ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﮔﻢ ﺷﺪﻥ ﺑﺘﺮﺳﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺪﺍﺷﺪﻥ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﯿﺰﺩﻧﻢ ﮐﻪ …! ﺁﻗﺎ ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﻐﺾ ﺭﺍﻩ ﮔﻠﻮﻣﻮ ﺑﺴﺖ !!! ﺗﻮ ﺧﺎﺭﺝ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﭼﻨﺪﻟﺤﻈﻪ ﺑﯿﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﺖ ؟ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ : ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﻣﯿﮕﻦ : ﮐﺮﻩ ﺧﺮ … ﭼﻪ ﻏﻠﻄﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﺭﻭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ !؟؟ دقت کردین زن و شوهرا وقتی با هم خوبن به هم میگن دیونه غلط کردی بیشور خل و چل وقتی باهم بد میشن : شما خودت فرمودی نخیر آقای محترم هر طور میلتونه خانم مملکت نیست که دیوونه خونس ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﯿﺲ ﺭﻭ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﺳﺘﺎﺩ ! ﻭﯾﻨﺪﻭﺯﺵ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟!!! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﻣﺮﺩ … ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻴﺪ ﺟﻨﻴﻔﺮ ﻟﻮﭘﺰ ﺍﺻﺎﻟﺖ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻭ ” ﺟﻌﻔﺮ ﻟﭙﻪ ﭘﺰ ” ﺑﻮﺩﻩ !؟ . . . . این توش جک نداشت پوچ بود شانسه دیگه یکی داشت توی خیابون راه می رفت با خودش گفت به به چه روز خوبی چه هوای عالی ای چه دنیای قشنگی به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی گرفتنش!!! پسره استایلش مثل فرغونیه که ازطبقه 12أم افتاده سربازیشو باعقل ناقصش معافیت گرفته ، اونوقت واسه بی شوهری جک میگه!!! خب کلنگ، موجود ناشناخته ی جنگل های ماداگاسکار، بیل بدون دسته … اگر قراره تو شوهر باشی که دختره وبا بگیره زندگیش قشنگتره! والاااا اس ام اس دادن پسرا: سلام عشقم زیبای من! دلم واست تنگ شده بود بدون که جسم و روحه من فقط مال خودته عشقم . . . send to: مریم،راضیه،نگار،سحر،پارمیدا،پروانه،شیدا،مهسا،شادی،مینا،نرگس..! یارو... خواب دیدم با خانمم رفتیم پاساژ هی اون میخره هی من کارت میکشم . . . یهو از خواب پریدم دو سه بار موجودی گرفتم … آخرش بانک گفت: بخدا خواب دیدی تو اصن زن نداری بگیر بکپ…! تو این فیلم خارجیا میخوان بچه رو شاد کنن یه دونه شکلات در میارن میدن بهش! حالا عموی ما می خواست ما رو شاد کنه پلکاشو برمی گردوند ما عین سگ می ترسیدیم مورد داشتیم یارو رفته فروشگاه لوازم یدکی گفته: چماق زیر صندلی نیسان سمت راننده دارید؟؟ میگن فروشنده خودشو تو انبار مخفی کرده نور بهش میخوره جیغ میکشه!!!! ما در ایران افتخار داشتن بزرگترین فروشگاه متحرک جهان( متروى تهران) رو داریم اما دیده شده برخى افراد سود جو ازش به عنوان وسیله نقلیه استفاده میکنند. ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺎﺭﺕ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺸﯿﺪﯾﻦ !؟ ﮔﻔﺘﻪ تقریبا ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ .. ! ﺻﺎﺣﺐ ﺳﻔﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﻻﯼ ﺷﺎﺥ ﻭ ﺑﺮﮒ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﻤﯿﺎﺩ! ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﻫﻢ ﺯﺩﻥ ﻧﯿﻮﻓﺘﺎﺩﻩ میگه من کلاغم!! ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ: ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ: ﺟﻌﺒﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ ﺁﻟﻤﺎﻥ: ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ، ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺿﺪ ﺁﺗﺶ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ: ﺟﻌﺒﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ، ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ: ﻗﻠﯿﻮﻥ، ﺯﻏﺎﻝ، ﻣﻨﻘﻞ، ﺑﺎﺩﺑﺰﻥ، ﯾﻪ ﭼﻤﺎﻕ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻋﻮﺍ… ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ به مامانم میگم چرا تو خونه همش دمپایی پات میکنی ؟ میگه: یه کابوی هیچوقت از اسلحه اش دور نمیمونه منم قانع شدم ، چون مسلح بود!!! روزی شخصی نزد بزرگی رفت و گفت سوالی دارم که نمیتوانم جلوی جمع بگویم. بزرگ حاضران را بیرون کرد و شخص سوالش را پرسید. ولی چون همه رفته بودند بیرون کسی نمیدونه چه سوالی کرد و چه جوابی شنید!! شرمندتون شدم ببخشید!! میدونین افریقایی ها به جوراب مشکی چی میگن؟ . . . میگن جوراب رنگ پا . . نگید میدونستیم که دلخور میشم!! تا اکتشافی دیگر، خدا یارو نگهدارتان همکارم تعریف میکنه میگه توی مترو یه پیرزنه رو دیدم میگفت من ۵ تا بچه داشتم ! . . دو تاشون اسیر شدن و سه تاشونم مفقود الاثر . . همکارم میگفت همه ی خانوما تحت تاثیر قرار گرفته بودیم که چه شیرزنه صبوریه ! . . بعد پیرزنه ادامه میده که دو تا دختر داشتم که ازدواج کردن اسیر شدن سه تام پسر داشتم که ازدواج کردن شدن مفقودالاثر !!!
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم