♦♦---------------♦♦
استاد دانشگاه و شاعر معاصر، در سال ۱۳۳۸ در گُتوند خوزستان دیده به جهان گشود
دیپلم خود را در شهر دزفول گرفت و ابتدا در رشته پزشکی و جامعه شناسی پذیرفته شد ولی هر دو راه را رها کرد و به ادبیات روی آورد و در این رشته به درجه دکترا نایل شد
وی از شاعران موفق پس از انقلاب اسلامی به شمار میآید
از آثار او میتوان
در کوچه آفتاب، تنفس صبح، مثل چشمه مثل رود، به قول پرستو و آینههای نگران
را نام برد
دریغا که این استاد و شاعر خوشنام
به ناگهان و زود چشم از جهان فرو بست
وی در پاییز ۱۳۸۶ ه . ش وفات یافت
♦♦---------------♦♦
oOoOoOoOoOoO
خوب میدانم که ما
هرگز سهم هم نخواهیم شد
چونان ریلهایی که هرگز به یکدیگر نمیرسند
دریغا که اگر بخواهیم اندکی سوی هم آییم
واگن دلهایمان واژگونه خواهد شد
و آنگاه خواهی دید
چه نامههای عاشقانهای
چه شیشههای عطر و
چه میعادگاههایی که ویران میشود
oOoOoOoOoOoO
👤 شیرکو بیکس
امروز سالروز زلزله ی بم بود
خیلی ها داخل این واقعه جان باختن
از هم وطنهامون
ولی ازین بین یک اسطوره ی موسیقی ایران درگذشت
استاد ایرج بسطامی
خیلی ها ایرج بساطامی رو با آهنگ گلپونه هاش میشناسن
ولی من کل آلبوم ایرج گوش دادم و میتونم بگم از حفظشونم
همه ی کارهای ایرج بسطامی زیباس
گلپونه هاش رو همه شنیدیم
اینبار کاری یادگار از ایرج بسطامی میزارم به اسم وطن من
خیلی قشنگه ، ببخشید اگه شاد نیست
[audio mp3="/uploads/2016/12/khengoolestan_iraj_bastami_vatan_man.mp3"][/audio]
حجمش تقریبا هشت مگا بایته
لینک دانلود مستقیم ◄
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
ای خطه ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین، جان و تن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من
تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من
دردا و دریغا که چنان گشتی بی من
کز بافته خویش نداری کفن من
امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من ، وطن من
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪
روح تمام رفتگان مخصوصا عزیزان از دست رفته در این واقعه شاد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
***
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
***
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
حافظ