عمر که بی عشق رفت هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
^^^^^*^^^^^
در هوس بال و پرش
بی پر و پرکنده شدم
^^^^^*^^^^^
بی تو هستم چون زمستان
خلق از من در عذاب
^^^^^*^^^^^
ما در میان رقصیـم
رقصان کن آن میان را
^^^^^*^^^^^
سپارم به تو جان
که جان را تو جانی
^^^^^*^^^^^
جان پر و بال میزند در طرب هوای تو
^^^^^*^^^^^
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو
♦♦---------------♦♦
مولانا