♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
بي تو ، مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم
در نهانخانة جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد
يادم آيد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشة ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
يادم آيد تو بمن گفتي
ازين عشق حذر كن
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب ، آئينة عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ، كه دلت با دگران است
تا فراموش كني ، چندي ازين شهر سفر كن
با تو گفتم : حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم
روز اول كه دل من به تمناي تو پَر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدي ، من نه رميدم ، نه گسستم
باز گفتم كه : تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم سفر از پيش تو هرگز نتوانم ، نتوانم
اشكي از شاخه فرو ريخت
مرغ شب نالة تلخي زد و بگريخت
اشك در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد
يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم ،نگسستم ، نرميدم
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهاي دگر هم
نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم
بي تو ، اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
فریدون مشیری
بر عکس قصه هاست و گیسو کمند نیست
آن زن که عاشقش شده ام قد بلند نیست
ما هم قدیم مثل دو تا یک کنار هم
هر چند این نتیجه ی مردم پسند نیست
این شعر ها به پای تو هرگز نمی رسند
یا خوب آنقدر که به نامت شوند نیست
تو از عسل گرفته شدی من چشیده ام
شیرینی تو یک ذره مانند قند نیست
آبی بپوش ، چشم بد از تو حذر کند
این اعتقاد های قدیمی چرند نیست
من یک سوال مختصر و ساده میکنم
بی حوصله نباش جوابش بلند نیست
مستی چشم های تو غیر طبیعی است
این مست ها همان که مرا میکشند نیست؟
بانوی بی نظیر من ، اقرار می کنم
این زندگی بدون تو یک لحظه بند نیست
وحید پورداد
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
*lover*
دم خنده هاتون گرم
*lover*