oOoOoOoOoOoO
بخشيدن هميشه كار خوبی تلقی ميشده
كلی بهمون توصيه شده، گوشزد شده
"تو ببخش "
"تو بزرگی كن و ببخش "
"بخشش از بزرگانه "
خلاصه اونقدر بهمون گفته شد
كه به اين ذهنيت رسيديم كه بايد هميشه ببخشيم
چون اگه اينكارو نكنيم
كوچیكيم، پستيم، بزرگ نيستيم
ميدونی
آره، بخشيدن خوبه
ولی بخشيدن ريسک خیلی بزرگيه
بعضی از آدما خيلی زود به خوبی عادت ميكنن
بدتر از اون
فكر ميكنن که وظيفته
وقتی بخشيدی، ميخوان دفعه بعد هم همين كارو كنی
اينجا ديگه تو خوب و بزرگ تلقی نميشی
اينجا فقط داری سواری ميدی
اينجا ديگه اونقدری كوچيک شدی
كه طرف ميتونه هركاری كه دلش ميخواد
با تو و دلت بكنه و مطمئن هم باشه كه ميبخشيش
بخشيدن خوبه
آره ببخش
ولی نه اونقدر كه سوارت بشن
oOoOoOoOoOoO
امیررضا لطفی پناه
oOoOoOoOoOoO
زندگی یک چمدان است که می آوریَش
بار و بندیل سبک می کنی و می بَریش
خودکشی مرگِ قشنگی که به آن دل بستم
دستِ کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم
به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم
چمدان دستِ تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالتِ غمگین شدن است
بی تو با من با بدن لختِ خیابان چه کنم
با غم انگیزترین حالتِ تهران چه کنم
بی تو پَتیاره ی پاییز مرا می شکند
این شبِ وسوسه انگیز مرا می شکند
قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش
هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش
قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم
طوری از ریشه بکِش ارّه که کوتاه شوم
مثل سیگار خطرناک ترین دودم باش
شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش
هر پسربچه که راهش به خیابانِ تو خورد
یک شبه مرد شد و یکّه به میدان زد و مُرد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بندِ تواَم آزادم
چای داغی که دلم بود به دستت دادم
.آنقَدَر سرد شدم از دهنت افتادم
می پرم دلهره کافیست،خدایا تو ببخش
خودکشی دست خودم نیست،خدایا تو ببخش
oOoOoOoOoOoO
علیرضا آذر