♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دلم یک برف سنگین می خواهد
از همان برفهایی که یک شب میخوابیدی وصبح
تمام کوچه ها را سفیدی می گرفت
صدای سکوت تمام شهر را پر میکرد و خانه
دلخواهترین جای شهر برایم میشد
دلم یک برف سنگین میخواهد
که دغدغه تعطیل شدن مدرسه تمام آرزوی همان روزم باشد
که صدای رادیو را بلند کنم و خبر شنیدنش مرا از خود بی خود کند
صبح تا غروب مشغول درست کردن آدمی باشم
که جنسش از برف است و تمام نگرانی روزهای بعد خراب شدن و آب شدن آدم برفی ام باشد
دلم همان روزها را میخواهد
همان روزهای برفی ای که فاصله آرزو کردن تا برآورده شدن آرزوها
آنقدر کم و شدنی بود
می خواهم برگردم و آرزو کنم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
محسن صفری 🍀
..♥♥..................
من و خیلی از دخترها ، جز دختران معمولی هستیم
برای ما از اول سخت بود با کفشِ پاشنه بلند مسیرهای طولانی را راه برویم و جیکمان از پا درد در نیاید
ما از همان اول دنبال کفش اسپرت بودیم که بتوان با آن،ساعت ها در شهر، قدم زد ، دوید و بی توجه به کج شدن روسری، شاد بود
ما مشتاق صحبت با مردها نبودیم
به چشمانشان زل نمیزدیم
بیشتر وقت ها از گوشه و کنار رد میشدیم و میرفتیم
ما از بچگی یاد گرفتیم ساده باشیم
راستش ما مثل معشوقه های امروزی شما
هر روز یک رنگ و یک بو نبودیم
عشوه و ناز ، مادر زادی در رگ و خون ما نبود
امکانش بود یک روز شلخته باشیم ، ناراحت باشیم ، گریه کنیم
ما نمیدانستیم در هر موقعیتی باید شیک باشیم و روسریمان کج نشود
ما همان دخترانی هستیم که عشق را در زندگی یاد گرفتیم
نه اینکه به ما گفته باشند همیشه خوش چهره و خوش بوترین باش، تا تمام شهر را عاشق کنی
بوی ادکلن ساده و آرام ما ،میان هزاران عطر و بوی مختلف اطرافِ شما گم شد
خنده های ارام ما ، میان قهقه های پر،عشوه و بلند انها اصلا شنیده نمیشد
ما عشق را در کفش های پاشنه بلندمان که خاک میخورد، جا گذاشتیم
ما با همان کوله پشتی و کفش اسپرتمان ، بی صدا آمدیم در زندگی شما
ما حتی کفش هایمان پاشنه بلند هم نبود که صدای رفتنمان را بشنوید
ما یک دسته دختر معمولی بودیم،فهمیدیم باید عوض شویم تا مارا ببینید
اما نتوانستیم.ما معمولی بودیم، هنوز هم هستیم چون اینطوری راحت تریم
خوشحال تریم
ما بلد نیستیم خودمان نباشیم
***
تمام این شهر یک طرف
تو یک طرف
خیالت راحت باشد
من
طرفِ تو را
به مردم این شهر نمی دهم
***
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
*fereshte*
دم خنده هاتون گرم
*fereshte*