♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ شنیدی که قدیما میگفتن شکر نعمت، نعمتت افزون کند؟ جدی گرفتیش؟ نه؟ انقدر مهمه که نمیدونم چه جوری برات توضیحش بدم؛ که به عمق داستان پی ببری وقتی سپاسگزاری میکنی، به انرژی منشا کائنات وصل میشی؛ یعنی خدا دوست نداری؟ حس اش کن وقتی از صمیم قلب سپاسگزاری میکنی و خیلی واقعی از خدا ممنونی؛ به طرز عجیبی بعدش حالت خوب میشه میدونی چرا؟ چون از منبع انرژی گرفتی اگه میخوای در کنار تلاش و کوشش ات، زودتر به خواسته ات برسی؛ باید با اون خواسته هم مدار بشی و سپاسگزاری واقعی به طرز عجیبی مدارت رو بالا میبره یه دفتر درست کن و هر روز توش سپاسگزاریاتو بنویس هر چیزی که بهت حس خوب میده؛ نعمت خداست. خدایا سپاسگزارم بابت این گلدون سبز توی اتاقم. سپاسگزارم بابت چشمهای بینام سپاسگزارم بابت بودن دوست خوبم اوووه کلی نعمت هست فردا هم بنویس خواستی جدیدتر، نخواستی همون قبلیا فقط مهمه که حس ات در پیشگاه خدا، حس تشکر باشه؛ نه طلبکاری، نه ناله، نه غرغر امتحانش کن.ضرر داره؟ نداره نترس چاقالوس نمیزنی اگه خوب نباشه برات، بدم نیست اینو گفتم واسه اونایی که این حس و حال ها رو قبول ندارن
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ 💕این متن واقعا ارزش خوندن داره توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم خواندم سه عمودی یکی گفت : بلند بگو گفتم : یک کلمه سه حرفیه _ ازهمه چیز برتر است؟ حاجی گفت: پول تازه عروس مجلس گفت: عشق شوهرش گفت: یار کودک دبستانی گفت: علم حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه گفتم: حاجی اینها نمیشه گفت: پس بنویس مال گفتم: بازم نمیشه گفت: جاه خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه مادر بزرگ گفت: مادرجان، "عمر" است سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار ديگری خندید و گفت: وام یکی از آن وسط بلندگفت: وقت خنده تلخی کردم و گفتم: نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید ! هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش کشاورزبگوید: برف لال بگوید: حرف ناشنوا بگوید: صدا نابینا بگوید: نور و من هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت: خدا
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ آخرین باری که دیدمش را یادم نیست اصلا یادم نیست چه لباسی پوشیده بود یا با رایحه کدام عطر اینگونه دل از کفم برد حتی چهره اش را هم بخاطر ندارم اصلا ندیدمش مگر دیدن چیست؟ معنی خاصی دارد؟ نمیشود کسی ندیده عاشق شود و دل ببندد؟ نه از ان عشق های مجازی بی درو پیکر ها نه از انهایی که در خیابان شلوغ به بهانه کار خوب کردن بیاید گوشه شالت را بگیرد و بخواهد به ان سر خیابان ببردت و تو غرق صدای جذاب مردانه اش میشوی گویی صدها سال است این صدا لالایی هرشبت بوده و عطر تلخ گسش را نفس میکشی گویی تنفس هر صبحت با ان اغاز میشده انطرف خیابان که رسیدیم برایم مثل یک خواب تمام شد یک خواب شیرین که حاضری جانت را بدهی تا به واقعیت تبدیل شود ولی افسوس که چهره اش را ندیدم وگرنه روی تمام دیوار های شهر حکش میکردم افسوس که این چشم های نابینا همیشه دردسرم اخرش کار خودشان را کردند و به ساز دل عاشقی رقصیدند درکم نکرد هیچکس کس درکم نکرد اخر مگر کور ها هم عاشق میشوند؟ مگر نمیدانند هر روز صبح میروم و کنار خیابان می ایستم به امید دیدار او؟ و هر کس خواست دستم را بگیرد میگویم منتظر کسی هستم و تا او نیامده نمیروم اگر عاشقی این نیست پس چیست؟ اصلا مگر عشق کور میشناسد زشت و زیبا میشناسد عشق می اید و انقدر در خودش غرقت میکند که خودت را فراموش میکنی فقط منتظری بویش بینی ات را نوازش کند مثل زلیخا من درست شبیه او هستم یک کور عاشق
o*o*o*o*o*o*o*o اونایی که میگن ما هیچ وقت از پا درنمیایم، همون آدمای خستن چطور میتونن همچین حرفی رو بزنن درحالی که هنوز از بی خوابی شب قبل نابینا هستن و کسایی که میگن ما از کار و تلاش دست نمیکشیم، همون آدمای پولکی هستن و چطور میتونن همچین حرفی رو بزنن در حالی که بخاطر پول قمار میکنن و کسایی که میگن ما پیش همه اعتبار مادی داریم، همون آدمایی هستن که کمرشون زیر کول باری از بدهی خورد شده چطور میتونن همچین حرفی رو بزنن در حالی که زندگیشون پر از خرج و مخارجه کسانی که میگن عشق ما برای همیشه جاودانه، همون آدمایین که عشقو یه بچه بازی میدونن و چطور میتونن بگن عشق برای همیشه ادامه خواهد داشت درحالی که فردا سالگرد جداییشونو جشن میگیرن پس همتون تو همین وضعیت ناجوری که هستین بمونین، چون مشکلاتتون تمومی نداره همتون میگین همه چی تموم میشه، درحالی که خودتون با دروغاتون شروع کننده ی یه مشکل جدیدین اما اینو بدونین چیزی بدتر از مرگ نیست...پس همتون برین به درک هه فکر میکنی از این مخمصه بیرون اومدی، ولی اشتباه نکن...تو هنوز همون بدبختی هستی که بودی و این حق یه آدم بازندس پس من فقط میخونم و میرقصم اینطوری میتونم شما آدمای بیخودو تحمل کنم همتون برین به درک چون فردا دست همتون رو خواهد شد و درحالی که من به شما میخندم، به طرف جهنم بدرقتون میکنم ♦♦---------------♦♦ Sepideh.MJ بچه ها این متنم کاملا مفهومیه و شاید تو جمله بندی بنظر اشتباه بیاد ولی من هر کلمه ای رو که استفاده کردم پشتش یه مفهوم و منظوری بوده امیدوارم خودتون منظورمو فهمیده باشین خیلی ممنون که وقت با ارزشتونو گذاشتین پای خوندن جملات من :)
*0*0*0*0*0*0*0* .. امروز ... اجازه ندهید کلمات دیگران باعث دردتان شوند اجازه ندهید سخنان دیگران باعث رنجشتان شوند اجازه ندهید اعمال دیگران زنجیرهایی برای زندانیکردنتان شوند اجازه ندهید نابینایی دیگران ،هدفتان را پنهان کند اجازه ندهید ناباوری دیگران، عشقتان را لکه دار کند *0*0*0*0*0*0*0* اجازه دهید کلماتتان باعث قوت قلب دیگران شود، الهام بخششان باشد و مسیرشان را روشن کند اجازه دهید اعمالتان زنجیرهای دیگران را باز کند اجازه دهید دست هایتان چشم بند را از دید دیگران کنار بزند اجازه دهید عشقتان نمونه ای درخشان برای دیگران باشد، الهام بخش باورشان شوید *0*0*0*0*0*0*0* و در پایان اجازه دهید محبت شما نمایشی از محبت خدا باشد
o*o*o*o*o*o*o*o میدونست که من زود ناراحت میشم میدونست که چقدر زیاد دوستش دارم هی بیشتر بی محلی میکرد و عذابم میداد منم که حساس بودم هی به جونش غُر میزدم هی به روش میاوردم بی محلیشو اونم نقطه ضعفمو میدونست و هی میگفت: تو حساس شدی، تو دیگه خسته شدی از این رابطه، داری بهونه میگیری داشت حرفه دلِ خودشو به من میفهموند و منِ ساده هربار خودمو مقصر میدونستم آدما بعضی وقتا برایِ اینکه حسو حالشونو بهت بفهمونن مجبورن حرفِ دلِ خودشونو به اجبار تو ذهنت بندازن تا درگیرش بشی و خسته بعد تمامِ اشتباهاتو میندازن گردن تو و به راحتی میذارن میرن و تو میمونی با وجدانی همیشه ناراحتِ و باور میکنی که مقصری o*o*o*o*o*o*o*o مبینا ژرژی
*0*0*0*0*0*0*0* مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمی فهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند پدر گفت: امتحان کن پسرم پسر سبدی که در آن زغال می گذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت که غیر ممکن است پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام می دهد دنیا و کارهای آن، قلبت را از سیاهی ها و کثافت ها پرمی کند، خواندن قرآن همچون دریا سینه ات را پاک می کند،حتی اگر معنی آنرا ندانی *0*0*0*0*0*0*0* *labkhand* اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم *labkhand*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم