*~*****◄►******~* دبیرستان، سال اول نفری سه چهار تا تجدید آوردیم سال دوم رفتیم رشته ی ریاضی، افتادیم دنبال درس مسئله های جبر و مثلثات و هندسه را که کسی توی کلاس از پسشان بر نمی آمد، حل می کردیم صبح اول وقت قرار می گذاشتیم می آمدیم مدرسه، یک مسئله ی سخت را می گذاشتیم وسط، هر کسی که زودتر ابتکار می زد و به جواب می رسید، برنده بود حالی به مان می داد درس های دیگرمان مثل تاریخ و ادبیات زیاد خوب نبود، ولی توی درس های فکری و ابتکاری همیشه نمره ی اول کلاس بودیم مصطفی کیفی می کرد وقتی یک مسئله را از دو راه حل می کرد *~*****◄►******~* يادگاران، جلد 22 كتاب شهيد مصطفي احمدي روشن ، ص 3
*~*****◄►******~* یک قطعه برای سازمان شده بود بحران امنیت ملی این یعنی تحریم. مگر می شد با این تحریم ها کار کرد؟ ..... آنقدر از آن قطعه وارد کرد که تا 5 سال کار سازمان را راه می انداخت همه می گفتند هر کسی غیر از مصطفی می خواست آن قطعه را تأمین کند در آن زمان یک صدم این هم نمی توانست وارد کند ..... قطعه را داد به چند تا از بچه های قدیمی دانشگاه که می شناختشان داد که از رویش بسازند. به وارد کردن راضی نبود ریسکش بالا بود، ولی می خواست نتیجه بگیرد زمان می برد، اما مصطفی صبور بود، می گفت وقتی می تونیم خودمون بسازیم، چرا باید ارز از کشورمون بره بیرون؟ مدام پیگیری می کرد و همه جوره هوایشان را داشت. به یک گروه هم نداد، کار را به چند تا مرکز دانشگاهی سپرد ..... طول کشید، اما دست آخر بچه ها قطعه را ساختند، تست کردند و جواب گرفتند حالا مصطفی نیست پای قرارداد تولید انبوه ^^^^^*^^^^^ یادگاران، جلد 22 كتاب شهید مصطفی احمدی روشن، ص 50
اقای سید علی اکبر کوثری از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله الحسین علیه السلام- و روضه خوان امام خمینی در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم شام عاشورا شب شام غریبان امام حسین خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری
از تاریخ 20 اسفند 1395 تا 29 اردیبشهت 1936 اینم از ارادت های بعضی از بروبچه های خنگولستانه که اسم برنامه رو طراحی و نقاشی میکنن دمت گرم و دمت گرم *gol_rose* *ghalb* *abnabat* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سحر خانوم برامون یه شکلک کشیده بعد براش نوشته قر تو کمرش فراوونه نمدونه کجا بریزه *vakh_vakh* *vakh_vakh* دستت درد نکنه بابت فوران انرژی ، همینجا بریز *bandari* *gil_li_li_li* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بسیار زیبا و هنرمندانه آفریون *modir* *modir* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ راژه بقا در این زیست بوم گوناگونیه حیوانات بسیار است و از خوش شانسیه ما توانستیم شاهد به دنیا آمدن دو کرکس وحشی در کف حیاط خونه ی مبینا اینا باشیم *are_are* *are_are* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ و اینم عکس نوشته ی شکوفه شکوفه یکی از کاربرای عجیب ماست به شکل طوفانی وارد شد پستای جنجالی یکمی هم اذیت شد تو خنگولستان من فکر میکردم از خنگولستان زده بشه ولی خیلی بامرامه سلامتی با مراما *gol_rose* *gol_rose* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بعله شاعر میفرماید خوش به حاله تکه سنگ که نداری دله تنگ بتراش ای سنگ تراش نقشی از چهره ی زیبای نگارم بتراش همسفر ما شده بود همراهمون میومد رفیق بی کلک مادر *Aya* *Aya* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این هم یه طرحه تو سبک درو پنجره های قدیم از بِلَک خانم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این عکس نقاشی رو هم مهدیه برامون فرستاده دست و پنجت درد نکنه مهدیه *ghalb_sorati* **♥** ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم یه طرح شاد و سره حال از خنگولستان واقعن دمشون گرم که با خنگولستان ذوق و هنرشون رو نشون میدن *love_girl* *love_girl* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم یکی از کاربرهای باذوق و هنرمنده ماست که اشک از خشتکش جاری شده از خنده و برای خنگول قلب کشیده *doctor* *vakh_vakh* *vakh_vakh* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ والا ؛ به معجزه از سمت خدا ایمان داشته باش خداوند معجزه هایش را نشونت خواهد داد *baaaale* *baaaale* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دو دوری دو دو دو من بچه که بودم خپلی بودم همیشه مینداختنم دروازه بعد دو سه بارم توپشونو پاره کردم دیگه تو فوتفال راهم ندادن و اینطوری شد که از جهان فوتفال دور شدم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هم داستان ول کن تا ول کنمه موقع کتک کاری مگه نه ؟؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نخیر این اسمش دخترونه پولدارونه باید میزاشتی اگه اتصالی کنه سیم کشیه دامنش دختره میشه هم رنگ بلقیس *jizzzzzzz* *jizzzzzzz* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ هَن ؟؟ فقط میدونم آرم یاکوزاس دیگه قبل و بعدش رو نمیدونم *Aya* *Aya* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ سلامتی عاشقای در به در سلامتی عاشق های یه طرفه سلامتی عاشقای بی یار و دیار *eva_khake_alam* *eva_khake_alam* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ و اما تکواندو تکواندو هم شخصیت عجیبی داره دلش مهربون روحیاتش خشنه همش میخا بزنه صورت بچه ها رو بیاره پایین *kotak* *kotak* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم عکس عایشه خانوم تولدش مبارک ، ولی خب یکمی دیر گفتیم عایشه یادت باشه من آخرین نفری بودم که بت تبریک گفتم *raghs_gilgili* *raghs_gilgili* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ این متن نوشته رو هم کوثر جون خانم فرستاده و دقیقا همیطوره حافظ میگه گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت که به باغ امد ازین راه و ازآن خواهد شد *hendone* *hendone* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یوهوهوهاهاهاها آقای جوکر هستند تنها کسی که صلیقش اینطوریه تکواندووه *baaaale* *baaaale* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به به چه هنرمندانه ، چه زیبا ، چه هوشمندانه فوق العاده زیبا و پر مفهومه الکی مثلن من ازین هنر دوستان مدرنم قشنگ معلومه کاربرمون اومده ببینه این قلم دیوونه که نوشتیم دقیقا چیه *palid* *palid* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ما بیشتل *akheish* *kiss* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینم یکی از کاربرامونه که هنوز با خودش کنار نیومده نمیدونه عاشقه ، عاشق نیست ؟ اعتماد کنه ، نکنه ؟؟ خودش میخواد خیانت کنه عشقش میخواد خیانت کنه قشنگ معلومه خیلی داغونه *montazer* *montazer* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خوبه که منم با آجیام همیشه تو دعوا و کتک کاری بودیم بعد این دخترا خیلی ترسناکن مثلن من با ابجیام کتک کاری میکردیم بعد یه ضربه محکم که بهشون میخورد دردشون میگرفت یهو میشست رو زمین این موهاش میومد رو صورتشو میپوشوند یه نعره میزد منم از ترس بدو بدو میریدم تو اتاق درم از پشت قفل میکردم قیافه هاشون مثه جن میشه ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بعله این بازیکون پاس میده به دروازه بان و دروازه بان چشمش به دختر همسایه میوفته و با هیکل نه چندان چابک بدو بدو داره مثل تانک میره و و داره همه رو زخمی میکنه تلاش بسیار ستودنی داره و خودشو به خطاهای بسیار به دروازه تیم حریف میرسونه و شوت محکمی میزنه و گُلللل نمیشه و با احتلاف بسیار زیاد میره بالا پشت بوم همسایه گوشه ایی از گزارشگریه فوتبال محله ما *modir* *amo_barghi* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ به به ان شا الله که مثل گل باشید و زندگی هاتون سر شار از شادی و خنده ولی عمرتون مثله جاناتی باشه *doctor* *doctor* ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ گروب پاییزه دلم گم انگوزه چشم فلک کم کم اشگاشو میرینه الکی مثلن دماغمو عمل کردم *haaaan* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ یه توضیح کوچیک برا بخش نقاشی بدم اینکه این بخش نقاشیه ما دو شیفت کاری داره که اینجوریه میرید تو منوی خروج ؛ ازونجا بخش نقاشی رو انتخاب میکنید و آخر کار میتونید برامون نقاشیتون رو بفرستید هر نفر داخل خنگولستان یه تابلو نقاشی داره که وقتی نقاشیشو میفرسته بعد میتونه داخل بخش اسلایدر بعده تایید ببینتش و هر چی نقاشی بفرسته فقط و فقط روی هم دیگه کپی میشن و ما هر هفته یکبار یه همچین پستی میزاریم و نقاشی های فرستاده شده رو با زیر نوشته میزاریم و نقاشی هاتون یادگار تا زمانی که خنگولستان عمر داره اینجا حفظ خواهد شد شیفت دومشم که به صورت ذخیره فقط روی حافظه ی گوشیه *ghalb* *gol_rose* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ بچه ها یه معذرت بابت دیر شدن گذاشتن نقاشیا شرمنده اینقدر عقب افتاد درگیر ابدیت بودیم و این بخش رو تنها بخشیه که بلقیس نتونه اجراییش کنه ولی خب تایید نقاشیا با بلقیس بوده ممنون که هستید انرژی میدید ان شا الله از این به بعد میترکونیم و اینکه فکر میکنم برای اوایل تابستون یه ترمیم روی آبدیت بریم هر کسی هر قسمت از برنامه براش کار نمیده خبر بده ایمیل بده تا برای تعمیر و ویرایش آبدیت درستش کنیم که براش برنامه بی عیب و نقص اجرا بشه تابلو نقاشیا ریفرش شد نقاشیاتون رو میتونید مجدد بفرسید ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ برای مشاهده نقاشی های سری قبلی میتونید از لینک های زیر استفاده کنید نقاشی های ارسالی 3 اسفند تا 21 اسفند ◄ نقاشی های ارسالی از 7 بهمن تا 3 اسفند ◄ نقاشی های ارسالی از 18 دی تا 7 بهمن ◄ نقاشی های ارسالی از 9 دی تا 18 دی ◄ نقاشی های ارسالی از 28 آذر تا 9 دی ◄ نقاشی های ارسال شده از 9 آذر تا 28 آذر ◄ نقاشی های ارسال شده از 23 آبان تا 9 آذر ◄ نقاشی های ارسالی از 4 آبان تا 23 آبان ◄ نقاشی های ارسالی از 26 مهر تا چهار آبان ◄ نقاشی های ارسالی از 16 مهر تا 26 مهر ◄
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم