o*o*o*o*o*o*o*o این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین میکند آدمها هستند که آن را میسازند جهان سوم جا نیست ، شخص است جهان سوم منم جهان سوم تویی جهان سوم طرز تفکر ماست نه آن مرزهایی که داخلش زندگی میکنیم جهان سوم جاییست که درآمد یک دعانویس از یک برنامه نویس بیشتر است جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر میکنند جاییکه میزان خرید یکسال کتاب برابر با یک روز لوازم آرایش است جهان سوم جاییست که در آن مردم به ظاهر خود بیشتر از شعور اهمیت میدهند جهان سوم جایی است که بسیاری از مردمانش با یک استخاره هدف تعیین میکنند و با یک عطسه از هدف خود دست میکشند
سلوم گل گلیا خوبید ، حال و روزتون به راهه ؟؟ این سری میخوام یه سری خاطرات خودم رو براتون به اشتراک برینم ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ میخوام براتون از یکی از بدترین سوتی های زندگیم رو نمایی کنم :khak: :khak: *gerye_kharaki* بعدی که کار با اندرویدم قوی شد هی کاراموز و دانشجو بم میسپردن که من پشتیبان آموزشیشون بشم بعد اکثرن پسر بودن این دانشجوهایی که به من میسپردن *chakerim* *chakerim* بعد بین این دانشجو ها یبار یه خانمیو به من سپردن که بش اندروید اموزش بدم فامیلیش رو مثلن میزاریم مجیدی :khak: :khak: بعد یه شب داشتم براش مبانیه اندروید رو توضیح میدادم *sheikh* *sheikh* هم زمان این بلقیس کثااافت داشت هی اذیت میکرد تو پیوی منم برا اینکه بلقیسو اذیت کنم بش گفتم که حالا که ایطوری شد الان برات میگوزم ویسشو میفرستم برات تا هی بزاریش رو تکرار و بشه لالایی شبهات بعد هی این اخمخم گفت ژووون گوزتم نفسه *akheish* *akheish* بعد اون لحظه گوزی تو منابعم نبود رفتم از پیویه خودم که محل نگه داری ضبط شده های قدیم بود یکی برداشتم بعد ترتیب مخاطبا ایطوری بود خانم مجیدی بلقیس . . . بعد اومدم فوروارد کنم برا بلقیس یهو این اخمخ سیاه پوست پیام داد *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* ترتیبش شد بلقیس خانم مجیدی منم گوزو فوروارد کردم برا مجیدی :khak: :khak: اونم آنلاین بود داشت به چیزایی که من تایپ میکردم گوش میکرد یهو اینو فرستادم دیدم دوتا تیک ابی خورد :khak: :khak: بعد دقیقا من رنگم شد مثه گچ بعد جیییییغ کشیدم دو سه تا محکم زدم تو سرم و نزدیک بود بیهوش بشم اصن همچین صداهایی ازم شنیده میشد تو خونه [audio mp3="/uploads/2018/07/khatereh_developer_android.mp3"][/audio] *help* *help* هی سرخ شدم هی سفید شدم هی آبی شدم بعد اومدم سِشو بگیرم شروع کردم پشت سره هم ویس ضبط کردن تر تر کردن که طبیعی جلووه کنه ایطوری [audio mp3="/uploads/2018/07/khatereh_developer_android_2.mp3"][/audio] که طبیعی جلوه کنه *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* *gerye* *gerye* خانم مجیدی هم هی فقط سین میکرد عرررررررررررررررر هوچی نمیگفت ، عررررررررررررررررر حالا همه با هم زجه بزنید ناله کنید های های های اشک و ناله با هم قاطی شده خوب شده اون آخر مجلس یه حال و هوای دیگه ایی داره انگار بزن خودتو های های های هر کی حاجت نگیره خاک تو سرش عررررررررررررر *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* اون خانومی که گفت بچه دار نمیشم ، امشب تا حامله نشی نمیزارم از مجلس بری بیرون *gerye_kharaki* *gerye_kharaki* ما شا الله به این ناله ها اونایی که ته مجلس فقط میچوسید حاجتی ازتون براورده نمیشه کثافتای چوسو *bi asab* *bi asab* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ یه خاطره دیگه هم از یه دوستام براتون بگم تو دوسالی که همدان بودم یه رفیق پیدا کردم اسمش حسن بیاته :khak: :khak: :khak: بعد این تو کل بیست ساله عمرش که تا اون موقع داشت اصن دکتر نرفته بود *haaaan* *haaaan* بعد این تو خوابگاه که بودیم یه سرما خوردگی بدی گرفت *gij* *gij* *gij* تب و لرز و دیگه رو به موت بود گفت اصخر پاشو منو ببر دکتر *modir* *modir* گفتم برو تا بریم با هم سوار تاکسی شدیم رفتیم درمونگاه دکتر دیدشو نسخشو نوشتو رفتیم داروخونه براش آمپول نوشته بود بعد رفتیم بخش تزریقات یه خانمه گفت که برو دراز بکش تا بیام *akheish* *akheish* *akheish* اینم رفت دراز کشید رو تخت من نشستم رو صندلی و داشتم از پشت شیشه مات میدیدمش به شکل مات و مبهم بعد این خانمه اومد گفت که ای بابا اینطوری که نمیشه باید ببینم کجا امپول میزنم :khak: *bi asab* *bi asab* اینم گفت باشه از تخت اومد پایین از پشت شیشه مات دیدم کمربندو باز کرد شلوارو داد پایین *fekr* *fekr* با خودم گفتم خو خوبه بعد که شلوارو داد پایین *hazyon* *hazyon* دیدم دوباره دستاشو اورد بالا شورتشم تا زانوش اورد پایین *amo_barghi* :khak: *ey_khoda* بعدم دراز کشید رو تخت بعد که خانمه سوزنشو زد گفت که گفتم میخوام ببینم ولی نه اینقدر دیگه *bro_khonaton* *bro_khonaton* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یبارم اومده بود اصفهان برای کار بعد قرار شد یه روزش رو بریم باهم بیرون یه چرخی بزنیم تو اصفهان بعد دم دمای غروب رفتیم یه بستنی فروشی که بستنی قیفی بگیریم بعد این هی رفت ببینه مسولش کجاس بیاد بستنی برامون برینه منم هی داشتم به این دستگاهش که میرید ور میرفتم از بچگی خوشم میومد از ریدن بعد این یارو داشت میومد که بیاد برامون بستنی برینه من اهرمشو کشیدم پایین یه عالمه بستنی رید کف دستم منم حول شدم دیدم این یارو داره میادش دستمو کردم تو جیبم *palid* *palid* اینقدره خنک بود که نگو بعدشم رفتیم با هم نشستیم رو سیو سه پل دیگه داشت شب میشد توی هر دالونای سیو سه پل یه چراغ تو کف کار گذاشته بودن ، که نور بخوره به سقف یه فضای عاشقانه ایی شده بود *abnabat* *abnabat* بعد داشتیم با هم حرف میزدیم یه وارد بحث های احساسی شد *baghal* که آره دلم خیلی برات تنگ شده بود و اینا منم یهو کافور بدنم کم شد *akheish* *akheish* *akheish* گفتم حسن هر کاری میکنم دل تنگیم نمیره بیا یه بوس خاک بر سری ازت کنم بعد گرفتمش کشیدمش سمت خودم اینم سور خورد زرتی اومد با باکسنش رو چراغه یهو گفت اوووف اوووف سوختم ، ریدم رو بوس خاک بر سریت خلاصه شانسش گفت خندم گرفت و نزدیک بود از بالا پل بیوفتم پایین وگرنه یه بوس خاک بر سری ازش میگرفتم *vakh_vakh* *vakh_vakh* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یه خاطره هم از بچگی بگم تو دوران بچگیمون یه همسایه داشتیم دوتا پسر داشت یکی اسمش حسن بود یکی دیگه اسمش پروانه بود بعد من فکر میکردم که مسخرش میکنن و از الکی میگن پروانه بهش که حرصش بدن بعد منو پسر عموم (مجید ) با پروانه و حسن میرفتیم تو این زمین خاکیه بقل قبرستون فوتبال بازی میکردیم بعد من هی میگفتم جلل عجیب که خو پسره برا چی بش میگن پروانه یعنی هوووچ علامتی نداشت ها ، واقعی واقعی از اول بازی ایطوری بودم *tafakor* *tafakor* بعد یجا همین پروانه مثه خر شروع کرد حمله کردن سمت دروازه ی ما ، مجید تو دروازه بود من دفاع ، مثه سوباسا به مجید گفتم نگران نباش ، نمیزارم بیشتره این جلو بیاد اونم گفت گوه نخور برو جلوش منم پریدم یه شوت قدرتی زدم با توپ تو پروستاتش ولی انگار نه انگار رفت گلش کرد و پشتک و بالانس میزد منم ایطوری بودم چرا ایطو شد ، چرا کار نکرد ؟؟ *bi_chare* *bi_chare* *bi_chare* بعد توی همون بازی یه توپ خورد تو پروستات من مثه اسبی که سزارین کرده ولو شدم رو زمین خلاصه بعد چند سال گذشت یه دختری اومد رد شد مجید گفت که میدونی کی بود ؟؟ گفتم نه کیه ؟؟ گفت پروانس *khaak* *khaak* لا مصب فکر کنم تو پیله بود زمان بچگی آخه بزرگ که شد پروانه شد علائمش زده بودن بیرون *khaak* *khaak* حالا همه با هم زجه بزنید و گریه کنید های های های گوز و لبخند با هم قاطی شده خوب شده ما شا الله به این دستای بندری بیار بالا دستای بندریو بکوب تو سرت های های های مجلسو شما باید گرم کنیدا ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥** خیلی دوستتون دارم *baghal*
خو تا شبای قدر بود و کسی حواسش به ما نبود زرت و زرت آبدیت کردیم یه سری کارایی که کردیم رو میگم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ دیزاین صفحه اول رو کامل ترکوندیم به هم و دوباره ساختیمش سرعت برنامه رو بردیم بالا قابلیت صدا گذاری آنلاین برای برنامه گذاشتیم خدایا توبه خدایا توبه یهو دیدی کلیک کردی رو یه جا از برنامه یه صدایی داد بعد فردا کلیک کردی همونجا یه صدای دیگه داد :khak: :khak: ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ برای یه سری بچه ها که موزیک پلییر کار نمیداد تصحیحش کردیم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اسلایدر رو سنتیش کردیم مثل این درو پنجره های قدیمیش کردیم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بیس کامپایلر رو روی اسدیکا 25 گذاشتیم یعنی با وسایل برنامه سازیه ورژن هفت اندروید برنامه رو ساختیم نوتیفی برای تعداد کامنت ها گذاشتیم خلاصه آماده ایم که بترکونیم از عید فطر به بعد میخوایم اینقدر بخندونیمتون که بریقید به خودتون ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ آبدیت در حال حاضر از گوگل پلی قابل دانلوده امممم ممم مم برای بقیه ی مارکتا مثل مایکت و چهارخونه و پارس هاب و بازار هم ان شا الله برای عید فطر میزاریمشون اینکه اول میزاریم روی گوگل پلی ، چون نیاز داریم که ستاره و امتیاز بگیریم از گوگل پلی *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥** دیگه وقت وقته خنگولستان شدنه *amo_barghi* *amo_barghi*
عاقو دو تیکه براتون قرار دادم داخل بخش پاندا که باهاش میتونید جوک و پیام عاشقونه بفرستید به جوکدونی و بخش پیام های عاشقونه داخل بخش عشق حالا دیگه فک کنم تقریبا بفهمید چقد انعطاف پذیره بخش پاندامون عاقا این بخش دست نزن جیزه اگه از وسط کار فرار کنید بخش پاندا براتون سفید میاد بعد باید برید تو اطلاعات برنامه و توقف اجباری بدید تا درست بشه گفته باشم جلو جلو *vakh_vakh* *vakh_vakh* پس یا دست نزنین یا تا تهش برید وسط کار نپرید بیرون که مشکل نخوره ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یعنی یکی از بخشایی که خودم به شخصه لذت میبرم از اینکه اضافش کردم بخش پانداس چون تا درصد خیلی زیادی انعطاف داره و اذیت نداره که هی ازتون حجم ببره منتظره ابدیتای جدید و بخش های جدیدش باشید *modir* *modir* ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥**
با عرض سلام به بروبچ باحال و با مرام خنگولستان بلاخره تیم برنامه نویس خنگولستان تونست برنامه اندروید خنگولستان رو بده بیرون خیلی خیلی خیلی ممنون از کسایی که برناممون رو نصب کردند ان شا الله بعد از مراحل چک و چونه زدن با بازار ، برنامه رو روی بازار هم خواهیم داشت و اما خصوصیات برنامه ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ خنگولستان برنامه ی تحت سرور بوده و برای اجرا به اینترنت نیاز داره و روزانه هفت هشتا پست با موضوعات مختلف مثل جوک ، داستان ، شعر ، حکایت ، عشخولانه و ... در برنامه به اشتراک گذاشته میشه برای کنترل بهتر محتوا و افزایش سرعت سرویس دهی دارای قابلیت ارسال کامنت و پست نمیباشد دارای سامانه لایک منحصر به فرد خصوصیات ویژه : استفاده از حجم اینترنیت بسیار کم دو مدل ویدجت برای نمایش اعلان مطالب کارکردن با نت های ضعیف محیط شاد و سره حال ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ برنامه ای ساده سبک و شیک ؛ امید وارم لذت ببرید ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥**
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم