مواد لازم😄
این مقدار برای ۴نفره
♥♥.♥♥♥.♥♥♥
♥♥.♥♥♥.♥♥♥
تخم مرغ: 3 عدد
شیر: 4 لیوان
وانیل :یک سوم قاشق چایخوری
زعفران :یک سوم قاشق چایخوری
شکر:یک و نیم لیوان
گلاب :1 لیوان
ثعلب :یک دوم قاشق مرباخوری
🍨🍧🍦🍨🍧🍦🍨🍧🍦🍨🍧🍦🍨🍧🍦
♥♥.♥♥♥.♥♥♥
طرز تهیه
اول ۴ تا لیوان شیر رو توی قابلمه میریزیمو روی حرارت متوسط میزاریم تا گرم شه
بد توی یه ظرف جدا تخم مرغ هارو میشکنیم هم میزنیم(به اندازه ای که زرده و سفیده مخلوط شن)بد شکر و وانیلو ثعلب رو هم اضافه میکنیم و خوب که مخلوط شدن به شیر اضافه میکنیم. باید مواد رو مرتب هم بزنیم تا موقعی که جوش بیاد،وقتی جوش اومد گلابو اضافه می کنیم و شعله رو خاموش میکنیم.حالا زعفرون دم کرده رو بهش اضافه میکنیمو خوب مخلوط میکنیم و اجازه میدیم تا خنک شه وقتی خنک شد میزاریمش توی فریزز تا منجمد شه.هر یک ساعت یه بارم اونو بیرون میاریم ،همش میزنیم،دوباره برش میگردونیم تو فریزر.این کار برا اینه که بستنی کش دار بشه .تقریبا پنج شش بار که این کارو کردیم بستنی دیگه آمادستو می تونیم سروش کنیم یا نه توی ظزف در بسته داخل فریزر نگهش داریم.
برای تزئیینم میتونیم از پودر مغزها هر کدوم که دوس داشتیم استفاده کنیم😍😍😍
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
نوش جونتون
❤💟❤💟❤
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
ما به اندازه ی یک چشم بهم زدن زنده ایم
به اندازه بی اندازه ای !! پس اصلا مهم نیست که رویایی باشیم در دنیای شلوغ واقعیت
بگذاریم آنهایی که دلشان میخواهد در آفتاب خرداد گرما زده ی واقعیت شوند
و ما از لذت بارشی رویایی خیس خییس ،خیابان های شهرمان را راه برویم
مهم نیس یک روز از تمام روز هایمان که معلوم نیست اصلا چند روز است در زیر آبشاری راه برویم که اصلا نیست
دیوانگی جرم نیست بخشی از زندگیست
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
..*~~~~~~~*..
این متنو باید قاب کرد و به بهترین دوستان داد
✍بزرگ شدیم و فهمیدیم که دوا , آب میوه نبود
✍بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود
✍بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناک تر از تاریکی هم هست
✍بزرگ شدیم به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده مادر هزار گریه بود و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته
✍بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست !و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت
✍بزرگ تر که شدیم , فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند
شاید هم رفته باشند ...!!خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود
✍ خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود
غضبش عشق بودو تنبیه اش عشق
❤️
✍و خیلی بزرگتر شدیم تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر , انحنای قامت اوست
^^^^^*^^^^^