♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ از قدیم میگفتن مهربانی با مردم باعث افزایش روزی میشود یا توی دین ما اومده که باهم مهربون باشید یا هزارتا آیه و روایت دیگه اما خب اینجوری نیستیم چندنفر باهم میرسیم به یه در شما بفرما نه نه نه..امکان نداره اول شما حالا میشینیم پشت فرمون بفرما؟؟ عمرا..حق تقدم با منه راه به همدیگه بدیم؟ عمرا اگه برا هم بوق زدیم که حواسمونو جمع کنیم تصادف نشه انگار فحش ناموسی بهم دادیم گمون کنم پشت فرمون ابوطیاره که نشستیم نعوذبالله جای خدا نشستیم تو صف هستیم بانک..فروشگاه..هرجا اگه بتونیم از یکی جلو بزنیم انگار فتح الفتوح کردیم..انگاری رنجوندن دل همدیگه برامون افتخاره تو روابط..ارتباط ها انگار کلاه سر هم بزاریم همو گول بزنیم بهم نارو بزنیم نشونه ی تمدن و پیشرفته اگرم یکی رو دیدیم که صادقه باهامون میگیم ساده س..اسکوله اگه بهمون لطف کرد بخودمون القا میکنیم که وظیفه ش بوده یکی از یکی دیگه بدتر شدیم شاید فکر کنیم از فشار اقتصادیه زندگی سخت شده اینا هست اما دلیل موجهی نیست برا همه ما زندگی سخت شده فقط برا من نوعی نیست و از قدیم هم گفتن ظلم بالسویه (مساوی ) عین عدالته میدونید دلیل این چیزا که گفتم چیه؟ دلیلش یه کلمه س ...بی انصافی... ماها انصاف نداریم مروت نداریم یه کار ممکنه از یکنفر بروز کنه برامون ناخوشاینده اما خودمون انجامش بدیم اصلا ایرادی نداره آره عزیزان ما ها بی انصاف شدیم خودخواه شدیم انگاری اگه که به ابتدایی ترین اصول انسانی و دستور دین و وصیت انبیاء خودمون عمل کنیم قرآن خدا غلط میشه هیچی دیگه همین
*~~~*****~~~* یک . نسل قبلی به ما گفتند درس بخوان تا برای خودت کسی شوی. این حرف اشتباه است. درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی این تجربه زندگی با تمام جوانب آن است که برایت شعور و خوشبختی می آورد وقتی می گویم زندگی، منظورمان همه چیز است از آشپزی بگیر تا دوچرخه سواری، از بستن چشم ها برای گوش دادن به یک موسیقی تا فوتبال گل کوچیک از کار کردن در خیریه کوچک محله تان تا پیگیری سخنرانی های سران جهان در مجمع جهانی گروه بیست درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی دو . در مدرسه این چیزها را به تو یاد نمی دهند: سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد جنسی. هر سه این ها مهم اند. هر کدام را از منابع معتبر بیاموز ریاضی را بیاموز نه با این هدف که پیچیده ترین معادلات را حل کنی بلکه برای آنکه بیاموزی چگونه از دانش ریاضی در تصمیم گیری های مالی ات استفاده کنی، وقتی وام می گیری، وقتی سرمایه گذاری می کنی و وقت بیمه عمر می خری اگر ریاضی بلد نباشی کلاهت پس معرکه است. خواندن ریاضی اگر منجر به افزایش سواد مالی در تو نشود، کم فایده است سه . تاریخ مهم تر از جغرافیاست. اکنون نرم افزارهای موقعیت یاب، راهیاب و نقشه های آنلاین فراهم شده اند، اگر جغرافیا ندانی، باز هم راهت را پیدا خواهی کرد اما تاریخ را هیچ نرم افزاری نمی تواند خلاصه کند تاریخ را عمیق بخوان. تا آن اشتباهاتی که ما کردیم را تو انجام ندهی. اشتباهی که دوبار تکرار شود دیگر نامش اشتباه نیست، حماقت است چهار . زبان انگلیسی، چینی و عربی به اندازه زبان فارسی اهمیت دارد. وقتی زبان فارسی بلدی، یعنی ۸۰ میلیون هم سخن عاطفی و هم کار تجاری داری، در جهان امروز این عدد می تواند به شدت گسترش پیدا کند. حلقه هم سخنان و هم کارانت را به بیش از ۸۰۰ میلیون گسترش بده. جهان فردا، جهان بدون مرز است پنج . مهارت ارتباطات موثر را بیاموز. ۵۰% موفقیت به ارتباطات موثر، قانع و همراه کردن دیگران و تاثیرگذاری روی آنان است. باید بلد باشی خوب حرف بزنی، خوب ارایه کنی، خوب گزارش بنویسی و خوب متقاعد کنی. مذاکره و ارایه موثر را خوب یاد بگیر شیش . مدرک مهم است اما اکنون زمان مهارت است. آن زمان که ما درس می خواندیم تعداد مدرک دارها کم بود. پس هر کسی ارشد و دکترا داشت مزیت داشت. در زمان شما دیگر مدرک از مد می افتد، کسانی باقی خواهند ماند که مهارت داشته باشند 🔹تا ده سال آینده بسیاری از مشاغل از بین می روند و بسیاری مشاغل جدید خلق می شوند. رشته ای را بخوان و مهارتی را کسب که به درد دنیای فعلی نمی خورد بلکه به درد دنیای آتی می خورد. اگر رشته بدی انتخاب کنی مانند این است که تولید کننده بهترین چرتکه دنیا هستی، در جهانی که هیچکس از چرتکه استفاده نمیکند ..♥♥..................
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ اگر اهل مطالعه هستيد ، شايد براي شما هم پيش آمده كه كتابي رو مطالعه مي كني و بعد از اتمام كتاب احساس مي كني هيچ چيزي از كتاب در ذهنت نمانده است واين حس باعث مي شود كه فكر كني كتاب خواندن ارزشي ندارد به اين محاوره كوتاه بين دانشجو و استادش توجه كنيد جالب است روزی به استادم گفتم: کتاب را خواندم اما چیزی از آن در ذهنم نمانده است؟ استاد ، دانه اي خرما به من داد واز من خواست كه آن را بخورم سپس پرسید: آيا بعد از خوردن این خرما ، بزرگ شدی؟ گفتم: نه گفت: ولي این خرما در بدنت پراکنده شد و گوشت واستخوان وعصب وپوست ومو وناخن شده است برایم روشن شد.. کتابی که می خوانم، فهمش در من تقسیم می شود زبانم را تقویت می کند آگاهی ام را افزایش می دهد اخلاقم را آراسته می کند وطرز نوشتن وصحبت کردنم را ارتقاء می بخشد
*oOoOoOoOoOoO* برو بچ با توجه به اسم و عنوانی که گذاشتیم برای این سری داستانا ؛ اون کسایی که میترسن یا میدونن بعدن اذیت میشن نخونن لطفا *oOoOoOoOoOoO* داستان کوتاه ترسناک عروسک آنابل مادری یک عروسک از مغازه دست دوم فروشی برای دخترش که دانشجوی پرستاری بود به عنوان هدیه تولد خرید دختر که نامش دُنا بود عروسک را خیلی دوست داشت و در آپارتمان مشترک خود و دوستش آنجی نگهداری میکرد اما خیلی زود ماهیت عجیب عروسک برای آنها آشکار گردید و اتفاقات عجیبی برای آنها رخ داد عروسک آنابل در ابتدا کارهای کوچکی مانند تکان دادن دستهایش و افتادن از روی صندلی به زمین انجام میداد که دُنا و انجی میتوانستند آن را توجیه کنند. اما کمکم این حرکات افزایش یافت تا جایی که این عروسک کارهایی انجام داد که از توجیه به دور بود و طولی نکشید که امور از کنترل خارج شد لو نزدیکترین دوست دنا و آنجی نسبت به عروسک بدبین بود و حس میکرد این عروسک توسط روح تسخیر شده است، اما آنجی و دنا به حرفهای او گوش نمیدادند و میگفتند این فقط یک عروسک است تا اینکه داستان وحشتناکتر از تصورات دُنا میشود دنا و آنجی گاهی با جابهجایی وسایل خانه روبرو میشدند و گاهی نیز نامههایی را با دستخط بچه گانه یافت میکردند. یادداشت پیامی متفاوت داشت «به لو کمک کن» و «به ما کمک کن» اما گمان نمیکردند کار عروسک باشد تا روزی که دنا متوجه خون روی دستهای عروسک شد، عروسک در جای خود روی تخت قرار داشت، اما لکههای قرمز روی دستهایش نظر دنا را جلب کرد او به طرف عروسک رفت و دریافت مایع قرمز رنگ از درون خودِ عروسک بیرون میآمد دیگر قضیه عروسک جدی شد و دخترها از یک مدیوم احضارکننده روح کمک گرفتند مدیوم بعد از یک جلسه احضار روح به آنها گفت جسد دختری به نام آنابل هیگینز در زیرزمین آپارتمان آنها دفن است روح آنابل با دیدن عروسک به آن علاقهمند گردیده و آن را تسخیر نموده است دختران با شنیدن داستان آنابل دلشان به حال دختر مرده سوخت و تصمیم گرفتند که عروسک را نگه دارند، اما داستان وحشتانگیزتری برای آنان اتفاق افتاد که مجبور شدند دوباره از کسی کمک بگیرند روزی دوستشان لو به خانه آنها آمده بود که شب از خوابی عمیق بیدار میشود، اما توانایی حرکت نداشت، لو به اطراف اتاق مینگرد، اما چیزی نمیبیند، پایین را نگاه میکند و میبیند آنابل پایین پایش ایستاده، عروسک به آرامی شروع به بالا رفتن از پایش میکند، از روی قفسه سینهاش میگذرد و بعد دستهای عروسک دور گردن او قفل میشود و شروع به خفه کردنش میکند لو پس از این اتفاق از هوش میرود و روز بعد به هوش میآید و نمیداند که این اتفاق کابوس وحشتناک بوده یا در واقعیت برایش پیش آمده است، اما روز بعد اتفاقی میافتد که او به وحشتناک بودن عروسک پی میبرد هنگامی که لو در اتاق آنجی بود صداهایی از اتاق دُنا شنید در حالی که دنا اصلا در خانه نبود. لو فکر میکند کسی بی اجازه وارد خانه شده، اما متوجه میشود صدا مربوط به آنابل بوده است لو به اتاق دنا میرود و عروسک را به جای آنکه روی تخت ببیند روی صندلی میبیند. لو هنگامی که میخواهد به سمت عروسک برود ناگهان کل بدنش فلج میشود و احساس فلج در منطقه قفسه سینهاش افزایش مییابد لو به پایین پایش نگاه میکند و روی آن هفت اثر پنجه، سه ضربه عمودی و چهار ضربه افقی میبیند لو با وحشت به اطراف خود مینگرد، اما هیچ کس را در آنجا نمیبیند و تنها چیزی که به ذهنش میرسد آنابل است آثار خراش روی بدن لو را همه میتوانستند مشاهده نمایند، اما این خراشها در طی دو روز به شکل عجیبی خوب شد و دیگر اثری از آن باقی نماند در حالی که جای پنجهها همگی داغ و سوزان بودند بار دیگر دختران به فکر چاره افتادند و این بار از یک کشیش به نام پدر هگان کمک گرفتند اما این کشیش به آنها گفت: این موضوع مربوط به ارواح است و به قدرت بالاتری نیاز دارد آنها با اِد و لورن زن و شوهری که مانند شکارچیان ارواح بودند، تماس گرفتند و به این موضوع پی بردند که عروسک روحی شیطانی و غیرانسانی دارد این زوج اعلام نمودند که این عروسک تسخیر نشده، اما توسط یک روح کنترل میشود، زیرا اشیاء بیجان را نمیتوان تسخیر کرد اقدامات زوج وارن به موقع بود، زیرا اگر کارهای آنابل ادامه داشت میتوانست موجب مرگ یکی از اعضای آن خانه شود این زوج معنویت فضای خانه را با کلمات بالا بردند که شامل هفت صفحه جملاتی بود که طبیعتی مثبت داشتند و مانع ورود شیطان به خانه میشدند آنها عروسک آنابل را برای نگهداری به موزه خود بردند و برای جلوگیری از حملات عروسک آنابل روی آن آب مقدس ریختند، زیرا این خانواده میگویند زمانی که عروسک را با خود بردند او اقدام به کشیدن ترمز ماشین و منحرف کردن فرمان آن نموده است اما وقتی روی آن آب مقدس ریخته، به نظر کارساز بوده است عروسک آنابل حالا در موزه اِد و لورن وارِن داخل یک جعبه شیشهای با هشدار «باز نکنید» نگهداری میشود
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ مي گويند در سال آخر سلطنت ناصرالدين شاه ساختن بستني در ايران متداول شد و معروف ترين بستني فروش بعدي تهران يعني ممدريش بستني خامه دار مخصوصي تهيه مي كرد كه در تهران مردم استقبال زيادي از آن كردند. اين بستني با ثعلب تهيه مي شد يخ و نمك را در بشكه اي ريخته داخل بشكه را شير مي ريختند و با وسايل مخصوص و تمهيدات زياد و تكان دادن و چرخاندن ظرف از آن بستني تهيه مي كردند. بستني فروشي هاي دوره گرد به زودي در تهران پيدا شدند كه بستني را در همان محفظه ها مي گرداندند و بانان مخصوص عرضه مي كردند ميرزا رضا كرماني قاتل ناصرالدين شاه در روز پنجشنبه 11 ارديبهشت 1275/16 ذي قعده 1313 ه.ق/ در تهران بود و از دكان ممدريش بستني خريد و خورد. روز بعد هنگام ظهر ناصرالدين شاه را داخل حرم مطهر حضرت عبدالعظيم(ع) ترور كرد مي گويندمامورين نظميه كه سرگرم تحقيق و تفحص درباره ريشه هاي ترور بودند وقتي دانستند يك روز قبل ميرزا رضا از ممد ريش بستني خريده و خورده است به سراغ او رفتند و او را به نظميه برده زير اشكلك انداخته و شكنجه اش كردند و مرتبا مي پرسيدند: پدرسوخته در بستني چه ريخته بودي كه ميرزا رضاي شال فروش فقير كرماني را آن قدر جرات بخشيده بود كه شاه مملكت را بكشد زودباش بگو و حقيقت را بيان كن بيچاره ممد ريش كه تركه انار زيادي كف پايش زده و ضمنا او را به اشكلك بسته بودند هرچه قسم مي خورد كه به پير، به پيغمبر من دخالت و مشاركتي در طرح ترور اعلي حضرت نداشته ام از او نمي پذيرفتند او گريه كنان گفت: من روزي 1000 بستني ميفروشم. اگر قرار است هركس بستني بخورد آدم بكشد پس چرا تهران پر از تروريست و آدمكش نمي شود!؟ بستني ممد ريش شهرت زيادي در تهران به دست آورد. بستني فروشي او در جنوب شهر بود و در بهار و تابستان غلغله اي در دكان دو نبش او كه سه نبش و چهارنبش هم شد بر پا مي شد او تا حدود سال هاي 1335-1334 زنده بود. بستني خامه اي پر از گلاب وخامه و هل و بسيار مايه دار و كش آمدني، كاملا سفيد مانند برف لاي دو نان مخصوص معروف به حصيري كه روزانه چند هزاردانه از آن به فروش مي رفت. سال ها بستني به همان سادگي و رنگ شيري عرضه مي شد تا اينكه در حدود سال 1329 بستني ماشيني كاليفرنيا به بازار آمد و ذايقه ها بدان عادت كرد. بعدها بستني زعفراني زرد رنگ نيز شهرت يافت دیگر بستی فروش مشهوری که شهرتش حتی به شهرهایی مانند لس آنجلس و پاریس هم رسیده است اکبر مشدی است. نام واقعی این شخص اکبر مشهدی ملایری بود. وی در ابتدا شکر و چای را شمال می برد و از آنجا هیزم به تهران می آورد.هنگامی که وی ۲۰ ساله بود که با ممد ریش آشنا شد و از طریق آشنایان وی توانست به آشپزخانه دربار مظفرالدین شاه راه پیدا کند و تا آخر دوره قاجاریه در دربار بستنی سرو می کرد بعد از انقراض سلسله قاجاریه ،رضا شاه تمامی پرسنل و خدمه دربار ازجمله اکبر مشهدی ملایری را از دربار اخراج کرد اکبرمشهدی ملایری بعد از این واقعه با پولی که در مدت خدمت در دربار جمع کرده بود توانست مغازه بستنی فروشی خود را در درحوالی میدان راه آهن با نام بستنی فروشی اکبر مشدی افتتاح کند. وی معتقد بود که بستنی های ایرانی باید کاملا با بستنی های خارجی فرق داشته باشد و ایرانی ها ترجیح می دهند تا در بستنی هایشان خامه ، گلاب و زعفران بیشتر از نگهدارنده ها ی دیگر باشد . آن زمان هنوز یخچال ساخته نشده بود و وی مجبور بود برای تهیه یخ از یخچال های طبیعی راه های طولانی تا کوه های شمال شهررا طی کند . گاه تا عمق ۶۰ متری در دل یخچال های طبیعی پایین برود.تا ذره ای یخ بدست بیاورد به زودی شهرت وی بقدری زیاد شد که رجال مملکتی و سفرای خارجی مقیم تهران نیز به مشتریان پرو پا قرص اکبر مشدی تبدیل شدند. نقل است که فخرالدوله مادر دکتر امینی (نخست وزیر وقت) از اکبر مشدی خواسته بود تا با هزینه وی به فرانسه سفر کند و برای مهمانان وی بستنی سرو کند اکبر مشدی در ۹۲ سالگی بر اثر عارضه کلیوی فوت کرد . خبر فوت وی حتی در روزنامه های عراق و پاکستان هم انعکاس یافته بود. یکی از دیپلمات های پاکستانی مقاله ای را برای بزرگداشت اکبر مشدی در روزنامه نوشت. با گذشت سال ها و افزایش شهر نشینی و بالار فتن مشتریان بستنی ، بستني به تدريج به صورت ليوان كاغذي عرضه شد اما بستني فروشان سنتي از اين كار خودداري كردند (و مي كنند.) بستني بلوت كه انواع رنگ ها را در بستني توت و شاه توت و قهوه و كاكائو و پرتقال و ليمو و آناناس و موز و غيره عرضه مي داشت زماني بازار بسيار پررونقي داشت اكنون انواع بستني ها در ايران عرضه مي شود و البته بستني هاي تهيه شده در كارخانه هاي معروف كه پس از توليد در كاميون مجهز به سردخانه به فروشگاه ها انتقال يافته و در يخچال فروشگاه ها قرار ميگيرد ، فروش بسيار گسترده تري دارد ♥♥.♥♥♥.♥♥♥ تابستونتون بستنی ای 😉💕
بهداشت روان ❣رقصیدن شما را باهوشتر میکند باور بکنید یا نه، مطالعات و پژوهشهای اخیر ادعا میکنند رقصیدن شما را باهوشترمیکند. نشان داده شده است که رقصیدن منظم به دور ماندن شما از بیماری آلزایمر کمک میکند. این کار عملکرد شناختی را در هر سنی افزایش میدهد. در مطالعهای که در دانشکدهی پزشکی آلبرت انیشتین انجام شد، نشان داده شده است که اکثر فعالیتها، که توسط افراد سالمند انجام میشود، یعنی افراد بالای ۷۵ سال، هیچ تاثیری بر ابتلای آنها به زوال عقل ندارد. تنها فعالیتی که از زوال عقلی آنها جلوگیری میکند رقصیدن منظم است رقصیدن میتواند مغز ما را تمرین دهد که دچار گیجی و ابهام نشود. رقص در موقعیتهای اجتماعی به مغز کمک میکند اندروفین ترشح کند، که باعث میشود احساس خوبی به شما دست بدهد. بارها و بارها، و در مطالعه پشت مطالعه این امر اثبات شده است که رقصیدن مکرر میتواند عملکرد مغز را، از هر فعالیت دیگری، بیشتر بهبود ببخشد
😁فواید خندیدن چیست ؟ یک - خنده فشار خون را کم می کند دو - خنده باعث طولانی شدن عمر می شود سه - خنده سن افراد را کمتر نشان می دهد چهار - خنده تعادل هورمونی ایجاد می کند پنج - خنده باعث افزایش هورمون کورتیزول شده، ایمنی بدن را در برابر بیماریها زیاد می کند شیش - خنده هورمون سوروتونین را افزایش داده و باعث احساس سرخوشی در انسان می شود هفت - خنده تعداد ضربان قلب را تنظیم می کند هشت - خنده باعث شفاف شدن پوست صورت می شود نه - خنده قدرت یادگیری را افزایش می دهد ده - خنده از بیماریهای زخم معده و اثنی عشر جلوگیری می کند یازده - خنده در پیشگیری از سکتۀ قلبی و سکتۀ مغزی بسیار مؤثر است دوازده - خنده چروک صورت را ازبین می برد سیزده- خنده باعث افزایش اندرفین مغز می شود و باعث احساس سرخوشی و شادی می شود چهارده - خنده باعث رفع خستگی می شود پونزده - خنده بهترین دارو برای درمان افسردگی است شونزده - خنده با بازدم انجام می شود و این کار باعث خارج شدن 2 coاز خون می شود و احساس مطلوبی ایجاد می کند هفده - خنده نوعی تخلیۀ روانی بوده و تنشها و احساسات سرکوب شده را رها می سازد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ 😁 پس همیشه بخند😁
سلام بچه هاااااااا 👋🏻👋🏻👋🏻 خوبین؟خوشین؟سلامتین؟ امیدوارم که همیشه خوب و خوش و سلامت و پر انرژی باشین 😍🌷😀 اومدم براتون یکم درباره ی بیماری افسردگی توضیح بدم بیماری که امروزه خیلی از آدمای اطراف ما رو تحت تاثیر خودش قرار داره حتی ممکنه خطر ابتلا به این بیماری روانی خود شمارم تحدید کنه دلم نمیخوادست توی یه برنامه ی شاد که توش پر از شادی و خندس از افسردگی و انواع اون حرف بزنم اما بنظرم بهتره که یکم اطلاعات شما عزیزان رو درباره ی این بیماری روحی و روانی افزایش بدم فقط یه چیزی ممکنه موقع ذکر کردن علائم این بیماری شما هم دچار تعداد اندکی از این علائم باشین اما اصلا جای نگرانی نیست چون این علائم ممکنه برای هر کسی وجود داشته باشه،شاید اصلا بشه گفت بخاطر فشار زندگی ممکنه تعدادی از این علائم در شماهم وجود داشته باشه که مطمئن باشید به زودی برطرف میشه و بعد از طی یه مدت کوتاه دیگه از اون علائم خبری نباشه🙂💕 درضمن من این پستو با استفاده از دانسته های خودم نوشتم که این دانسته هارو از روی تحقیق زیاد از منابع معتبر به این اطلاعات دست پیدا کردم :) @~@~@~@~@~@ خب اول درباره ی معمولی ترین نوع افسردگی براتون میگم که خیلی خیلیم رایجه "افسردگی" علائم افسردگی ممکنه یا بصورت شدید در فرد پدیدار بشه و یا بصورت ذره ذره و آروم آروم فردی که افسردست همیشه گوشه گیره و منزوی آروم آروم تعداد گریه هاش در طول یک ماه افزایش میابه بعد در طول یک هفته و بعد در طول یک روز مثلا ممکنه رها(برای مثال)در طول یک ماه تعداد بارهایی که در طول یک ماه گریه میکنه از قبل افزایش پیدا کرده باشه مثلا اون به تازگیا ماهی بیش از ۱۲ بار گریه های شدید میکنه به مرور زمان این ۱۲ بار در ماه به بیش از ۱۲ بار در هفته تبدیل میشه و باز هم به مرور زمان " ممکنه " به بیش از ۱۰ بار در روز تبدیل بشه حالا ممکنه یا گریه های کوتاه مدت داشته باشه یا بلند مدت مثلا رها امروز ۸ بار گریه کرده که ۶ بارش هر بار ۲ الی ۳ دقیقه بیشتر طول نکشیده البته این ارقامی که ذکر کردم فقط برای مثال بود اگه افسردگی در یک فرد بسیار پیشرفت کرده باشه ممکنه باعث بشه که اون فرد دیگه اصلا نتونه گریه کنه یعنی با این که خیلی تمایل به گریه کردن داره اما نمیتونه گریه کنه و ممکنه ماهی یکبار اون هم به زور چند دقیقه گریه کنه که این یعنی افسردگیش پیشرفت زیادی کرده برخی از علائم افسردگی از دست دادن علاقه خستگی زیاد طوری که انجام دادن هر کاری برای فرد خیلی سخت باشه کندی روانی و حرکتی (مثلا یک فردی خط بالا رو مجبوره چندین بار بخونه تا بفهمه اون جمله چی میگه با این که مفهوم جمله واضحه) افزایش عصبانیت و بدخلقی خود انتقادی نا امیدی تغییرات فاحش وزن پر خوری یا کم خوری تغییر عادت خواب دردهای بی دلیل دردهای هیجانی که عبارت اند از غمگینی طولانی گریه غیرقابل کنترل و غیرقابل توضیح احساس گناه احساس پوچی از دست دادن اعتماد به نفس احساس ناامیدی احساس بی پناهی افت تحصیلی همچنین افکار خودکشی در این افراد برای دقیقه ای اونهارو رها نمیکنه قرص خوراکی Floxitin از ساده ترین داروهای ضد افسردگی میباشد اما شایان ذکر است که تمامی قرصهایی که برای درمان انواع بیماری های روحی روانی مورد مصرف واقع میشن فقط با نسخه ی پزشک مرتبط قابل خریداری خز داروخانه ها میباشن oOoOoOoOoOoO درباره ی ساده ترین مدل بیماری های جدی روحی روانی که افسردگی هست براتون توضیح دادم حالا اگه عمری باشه من نوع دیگه ای از افسردگی رو هم که افسردگی خندان نامیده میشه براتون میگم فکر کنم بازم انواع دیگه ای از افسردگی رو داریم که من خیلی درباره ی اونا نمیدونم البته افسردگی زیرشاخه های زیادی داره که خیلی دیگه از بیماری های روانی زیرشاخه ی همین بیماری افسردگی هستن ..*~~~~~~~*.. یکسری بیماری های روانی شایعی هم هستش که فرد در این نوع بیماری ها دست به خودزنی میزنه که من دوست ندارم خیلی اعصاب و روانتونو درگیر چنین بیماری کنم اما اگه دوست داشتین بیشتر درباره ی بیماری های روحی اطلاعات کسب کنین بهم بگین تا من تاجایی که اطلاع دارم بهتون دربارشون اطلاع رسانی کنم یا مثلا ما یه نوع بیماری روانی دیگه به نام اختلال دو قطبی داریم که اینم بیماری خیلی بدیه در این بیماری فرد ثبات روحی و روانی درستی نداره یعنی فرد بیمار یا خیلی خوشحاله،یا خیلی افسرده که ممکنه در این بین حالتهای عادی ای هم داشته باشه این افراد وقتی شاد هستن به درجه ی شیدایی خیلی زیادی میرسن که همش درحال خندیدن و پرحرفی و پر تحرک و پر انرژی هستن و حتی برای چند دقیقه افکار خودکشی کاملا از ذهنشون خارج میشه،این افراد در این مواقع همش به دنبال راهی برای تخلیه ی انرژی خود هستن و خیلی پر جنب و جوش میشن معمولا بعد از حالت شیدایی به حالت عادی میرسن اما این عادی بودنشون خیلی طول نمیکشه که ممکنه این بار به شدت حالشون خراب شه و افسرده بشن وقتی خیلی افسرده و دپ میشن تمایل شدیدی به خودکشی کردن پیدا میکنن و با گریه کردن نمیتونن تخلیه بشن این افراد برای تخلیه شدن معمولا از راه های گوناگون خودزنی استفاده میکنن که این هم همون یک نوع بیماری دیگس که کمی پیش دربارش گفتم o*o*o*o*o*o*o*o درکل امیدوارم هیچ کس به این بیماری های دردناک و واقعا سخت روحی و روانی مبتلا نشه و خداوند بزرگ و رحیم زودتر تمامی بیماران رو شفاع بده 🙏😔 الهی آمین یا رب العالمین ببخشید اگه با حرفام ذهنتونو مشغول کردم لطفا نظرای ارزشمندتونو زیر همین پست اعلام کنین تا اگه موافق بودی من توضیحات بیشتریو تقدیمتون کنم خیلی ممنون که تا آخرش خوندین :)
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم