کشتی پر از مسافر، آبهای اقیانوس را میشکافت و به جلو میرفت. همه چیز عادی بود تا اینکه کشتی با صخرهای برخورد کرد. شرایط بحرانی بود و کشتی در حال غرق شدن بود. روی عرشه زن و شوهری، هراسان به سوی قایق نجات دویدند اما کشتی به سرعت زیر آب میرفت و زن ضعیف بود و نمیتوانست سراشیبی عرشه را به سمت قایق نجات طی کند. زمان به سرعت سپری میشد و اگر خود را به قایق نجات نمیرساندند حتماً غرق میشدند. زن به مرد چیزی گفت و بر سر او فریاد زد که باید برود. مرد همسرش را پشت سر گذاشت و خودش را درون قایق نجات انداخت و زن بر عرشۀ کشتی باقی ماند
کشتی در حال فرو رفتن بود. زن در حالی که سعی میکرد در میان غرش امواج دریا، صدای خود را به گوش همسرش برساند، فریادی زد و کلامی بر زبان راند. کشتی به زیر آب فرو رفت. مرد به خانه رسید و دخترشان را به تنهایی بزرگ کرد و پرورش داد. سالها گذشت. مرد به همسرش پیوست.
روزی دخترشان، هنگامی که به مرتب کردن اوراق و آنچه که از پدرش باقی مانده مشغول بود، دفتر خاطرات پدر را یافت. دریافت که قبل از آن که پدر و مادرش به مسافرت دریایی بروند، معلوم شده بود که مادرش به بیماری بیدرمانی دچار شده بود که با وجود آن زندگیش چندان به درازا نمیکشید.
پدر در دفتر خاطراتش نوشته بود: چقدر مشتاق بودم که با تو در اعماق اقیانوس غرق میشدم، اما به خاطر دخترمان، گذاشتم که تو به تنهایی به ژرفنای اقیانوس بروی
در این جهان در ورای هر کاری، هر فریادی، هر سخنی، پیچیدگی بسیاری وجود دارد که درک آنها گاهی مشکل است. به همین علت است که هرگز نباید سطحی بیاندیشیم و دیگران را بدون آن که ابتدا آنها را درک کرده باشیم، محل داوری خود قرار دهیم
***
*********◄►*********
*malos*
دم خنده هاتون گرم
*malos*
همیشه به خاطر داشته باش:
کسی در جایی به خاطر وجود تو خوشبخت است
وقتي که راه نمي روي
نمي دوي
زمين هم نمي خوري
اين"زمين نخوردن" محصول سکون است نه مهارت
وقتي که تصميمي نمي گيري
کاري نمي کني
اشتباه هم نمي کني
اين "اشتباه نکردن" محصول انفعال است نه انتخاب
خوب بودن به اين معني نيست که درهاي تجربه را بر خود ببندي و فقط پرهيز کني
خوب بودن در انتخابهاي صحيح ماست که معنا پيدا ميکند
کل آب اقیانوس هم نمیتواند یک قایق راغرق کند مگر این که در آن رخنه کند
همین گونه،انسانهای منفی دنیا، قادر نیستند شما را تحقیر کنند
مگر این که بگذارید به درونتان وارد شوند
صبورانه در انتظار زمان بمان،هرچیز درزمان خودش رخ می دهد
باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند
درختان خارج از فصل میوه نمیدهند
اينجاقطب است
مردمي كه دلشان سخت سردوبي بخارشده است
چشماني كه محبت رابه شهوت فروخته اند
ودستاني كه اگرهم دستگيري كنندبي دليل نیست
: اما يك چيزمي ماند
من ميدانم كه به اندازه ي اين سرما،آنطرفترآتش محبتي شعله وراست.ميدانم كه به ازاي هرجنگي،صلحي برپاست.ميدانم خدايي آن بالانشسته كه نگهباناني برزمين گماشته تاتورادست گيري كنند،وسيله هايي كه لحظه به لحظه زندگي به توميدهند.آرام باش
ماهیانی که در اعماق زندگی میکنند هیچگاه صید نمیشوند
امـــــــــــــــــــــا
طلوع آفتاب را هم نمیبینند
*lover* زندگیتون سرشار از انرژی مثبت *lover*