دو تا دستاشو مشت کرد جلوم گرفت و گفت
اگه بگی گل کدومه میمونم
چه انتخاب سختی بود
ترس از دست دادند تمام وجودمو فرا گرفته بود برای از دست ندادنش محکم زدم پشت دست چپش
و گفتم این گله... دستشو باز کرد گل بود
اشکام جاری شد روی گونه هام...حواسش نبود وقتی با دست راستش اشکامو پاک کرد
فهمیدم تو دست راستش هم گل بود