مليحه عکس مریم هم کلاسیاش٬ را آورده بود تا به داداش محمدم نشان بدهد
چند وقتی میشد که مریم را برای او در نظر گرفته بودند
البته همه میدانستم محمد قبلا مریم را دیده ؛ اما خودش برای اینکه نشان دهد چقدر آدم چشم پاکی است طوری وانمود میکرد که انگار تا به حال او را ندیده یا لااقل راجع به قيافه الانش چيزی نمیداند
برای همين٬ مليحه مامور شده بود عکس مریم را بياورد
محمد هنوز به خانه نيامده بود و مليحه ٬ که طاقت نداشت٬ عکس را به مامان ، بیبی و حتی به من نشان داد