*!^^!^^^^!^^!*
آخژوووووووون آخژوووووووووووون
آخژووووونمی ژوووووووووووووووون
امشب شب تولده
تولده عشقمهههههههههههههه
🎊🎉🎆
تولد بهترین دوست خنگولیم رومخ
💗💗😍😍
تولد بهترین و باحال ترین دختر خنگول
👩😍💖
ای قربونش برم
😘😘
رفته تو ۱۶ سالگی
وویییی خداااااااااااااا
😁😁😆😆
😄ایشالا همیشه دلت شاد باشه😄
😃ایشالا همشه بخندی😃
😂🤣ایشالا هر روز کلی گریه کنی اما از رو شادی و سرور😂🤣
😋ایشالا همیشه زندگی به کامت شیرین باشه😋
ایشالا که این چرخ زمونه اونقدر میچرخه و میچرخه که آخر سر یه روزی میاد که دیگه هیچ مشکلی تو زندگیت نداری و بخاطر صبر و تحملی که دربرار سختی های زندگی خرج کردی،عوضش تا آخر عمرت و حتی تو اون دنیا همیشه شادی و میخندی و خوشحالی و احساس خوشبختی میکنی
ایشالا زندگیت همیشه بوی آدامس بادکنکی و سیب ترش بده
ایشالا یه شوهر خوب گیرت بیاد که لااقل دست از سر کچلمون برداری بری یه بنده خدای دیگرو بدبخت کنی
ایشالا همیشه سایه ی کسایی که دوسشون داری و دوست دارن بالا سرت باشه
ایشالا ده تا بچه بزایی بعد اونا روانیت کنن بفهمی روانی کردن بقیه چه مزه ایه و ما چه زجری میکشیم از دست تو😫😫
ایشالا همیشه به هرچی میخوای برسی و موفق و پیروز و سربلند باشی
🙏💗
آبجی جونم خیلی خیلی دوست دارم
دوست داشتم الان پیشم بودی محکم بغلت میکردم میچلوندمت و رژی و تف بارونت میکردم
😘😍😚💋👄
دوست دارم یه عالمه
هرچی بگم بازم کمه
💖💗😍😍😍💗💖
*!^^!^^^^!^^!*
یه چند وقتی بود که ازش خبری نداشتم...یه چند وقتی بود که نه دیده بودمش نه صداشو شنیده بودم اصلا حواسم به خصوصیات و رفتاراش نبود
اصلا یادم نبود که چطوری حرف میزد،همش شده بود برام درست مثل کسی که تو رویاهام بود
انگار اخلاقشو اونجوری که خودم دوست داشتم درست کرده بودم
موقع اس ام اس دادن حرفایی رو بهش زده بودم که اصلا یادم نبود این همه مدت به خاطر چه چیزایی بهش نگفته بودم
امروز که عکسشو دیدم فهمیدم چقد خط قرمز داشتم که موقع حرف زدن رعایتشون نکرده بودم
یهو یادم اومد اون معشوقی که تو ذهنم ازش ساخته بودم خیلی متفاوت تر از خود واقعیش بوده
همه ی اینهارو یادم اومد و اعصابم داغون شد...همه ی اینهارو یادم اومد و بغض گلومو گرفت...همه ی اینها رو یادم اومد و خودمو سرزنش کردم
...همه ی اینها رو یادم اومد و...
آخر سر به این رسیدم که من اونی نیستم که بخواد باهاش باشه
به این رسیدم که من اونی نیستم که بخواد باهاش رابطه داشته باشه
به این رسیدم که اون هم آدمیه که امسال اومده تا سال بعد بره...درست مثل تمام آدمهای دیگه زندگیم که همشون یه مدت کوتاهی اومدن و بعدشم رفتن
اما اینبار فرقش اینه که اون برام مثل همه نبود
اون برام یه آدم خاص بود...یه چیزی خاصتر از باور...یه چیزی بالاتر از حد تصورات بشر...حتی یه چیزی بهتر و عظیم تر از مغز کوچک ما انسانها...دست خودم نبود...اون نیروی عظیم اسمش عشق بود
..♥♥..................
حرف زیاد دارم برا گفتن...
Sepideh.MJ
*********◄►*********
بچه ها میخواستم اینبار توی این پستم از همتون معذرت خواهی کنم!شاید خیلی اوقات ناخواسته باعث شده بودم از دستم ناراحت و دلشکسته بشین...شاید خیلی اوقات یه حرفایی رو بهتون زده بودم که واقعا قصد و نیتم نبوده ! شاید یه سری از حرفا از روی بی فکری و...بوده
😞☹😓😰
ازتون میخواستم ببخشین اگه یکاری کردم یا یه حرفی زدم که آزرده خاطرتون کردم!شاید خیلی از اتفاقات کوچیک و بزرگ بد زندگیم تلافیه کارهای اشتباهم بوده
💔💔😢
لطفا به دل نگیرین،لطفا حلال کنین🙏
خواهشا دعام کنین تا زندگیم بهتر بشه تا یکم بیشتر تو زندگیم بخندم🤲
از خدا برای همتون عاقبت بخیری رو آرزو میکنم
🌸🌸
*~*~*~*~*~*~*~*
هر جمعه بابام به کلوپ محلمون می رفت و نوار بوکس محمد علی کلی و جورج فورمن رو کرایه می کرد، مسابقه قهرمانی جهان بود، ما با هم اون بازی رو هزار بار دیدیم ، حرف نداشت
اولش فورمن تا جایی که می خورد علی رو زد، هوک چپ، هوک راست، شکم، زیر چونه، اما علی چسبیده بود به رینگ و می گفت
" نا امیدم کردی پسر "
فورمن چپ می زد، علی می خندید، فورمن راست می زد، علی می رقصید، رقص پاش بی نظیر بود، این کارش باعث می شد فورمن عصبی تر شه ، تا اینکه آخر سر علی با یه هوک راست جانانه فورمن رو ناک اوت کرد
همیشه وقتی بازی تموم میشد بابام بهم می گفت: ضربه وحشتناکی بود ولی علی با این ضربه برنده نشد، چیزی که اون رو برنده کرد رقصیدن و خنده هاش بود...بعد نوار رو در میاورد و با خودش می گفت: بذار هرچقدر که می خوان ضربه هاشون رو بزنن، اما بخند، نذار فکر کنن که برنده میشن، نذار فکر کنن که برنده میشن
*~*~*~*~*~*~*~*
روزبه معین