دو تا دستاشو مشت کرد جلوم گرفت و گفت اگه بگی گل کدومه میمونم چه انتخاب سختی بود ترس از دست دادند تمام وجودمو فرا گرفته بود برای از دست ندادنش محکم زدم پشت دست چپش و گفتم این گله... دستشو باز کرد گل بود اشکام جاری شد روی گونه هام...حواسش نبود وقتی با دست راستش اشکامو پاک کرد فهمیدم تو دست راستش هم گل بود آنکه تو را میخواهد به هر بهانه ای میماند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کاش فرشته ای هم بود و آدم ها را هر کجای زمانه که خسته می شدند ، بر می داشت و می برد وسطِ کودکی هایشان رها می کرد همانجا که اسباب بازی ها کم بود و دلخوشی ها زیاد مشکلات ؛ ساده و کوچک بود و قلب ها بزرگ گلدان ها پر گل بود و خانه ها همیشه بوی صمیمیت و عشق می دادند باید فرشته ای باشد که آدم ها را هر زمان که کم آوردند بردارد و ببرد به یک عصرِ جمعه ی زمانِ کودکی که بزرگترین اندوه و فاجعه ی دنیا ، تکالیفِ نانوشته شان بود
o*o*o*o*o*o*o*o دوتا دست هاشو مشت کرد جلوم گرفت و گفت اگه بگی گل کدومه میمونم چه انتخاب سختی بود ترس از دست دادنش تمام وجودمو فرا گرفته بود....برای از دست ندادنش محکم زدم پشت دست چپش و گفتم این گله.....دستشو وا کرد..... گل بود اشکام جاری شد....حواسش نبود وقتی با دست راستش اشکامو کنار زد فهمیدم تو دست راستش هم گل بود انکه تو را میخواهد به هر بهانه ای میماند o*o*o*o*o*o*o*o
..*~~~~~~~*.. درس عشقی که شد از عهد دبستان از بر سینه دفتر کند و دفتر و دیوان از بر بلبل از دولت گل بود که در مکتب عشق شد به هر زیر و بم نغمه و دستان از بر یاد از آن مکتب عشقی که گلش بود و چو من بلبلی داشت همه درس گلستان از بر درک معنی غرض است ارنه به مکتبخانه عم جزوش بود آن طفل سبق خوان از بر هر کلیدی نگشاید در گنجینه راز خلعت خواجه بود خواندن قرآن از بر ساز خود همراه سوز دل آوازی کن کوبه هر پنجه حریف است و به الحان از بر صبحدم قرار زند بر سر دیوار،کلاغ درس خود میکند این بچه شیطان از بر هرگز از کاسب بازار نپرسی ره عشق کوره حجره روان کرده و دکان از بر مرد دانا نکند روی زر و سیم حساب دارد این مسئله را مردم نادان از بر درک بی مهری دنیاست کمی دیر آغاز لیک هرکس کند این قصه به پایان از بر از اجل پرس که آمار و نشانی ها را فوت آب است و در مفلس و اعیان از بر یا رب این دفتر ایام بگردان با ما گو دگر صفحه کن از نسخه دوران از بر شهریارا تو به تبریز نشستی و رقیب شد به هر کوچه و پس کوچه تهران از بر ..*~~~~~~~*.. استاد شهریار
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کاش بودی سرم را روی شانه هایت می گذاشتم و می بوسیدمت وقتی بودی آنقدر بزرگ نبودم وقتی هم که رفتی بزرگ نشدم دستهایم سرد است کاش بودی دستم را میگرفتی کجایی؟ شنیدم بهشت هم برایت کم است خوش به حالت کاش من را هم میبردی دلم برایت تنگ است همیشه عاشقت هستم شبها به خوابم بیا مثل هر شب دوستت دارم مادر ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ کودک که بودم وقتی زمین میخوردم مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ . آسوده بخواب مادر بیمارم راحت شدی از اذیت و آزارم با دسته گلی به دیدنت آمده ام بر خاک تو از اشک ، چه ها می کارم بعد از تو فقط بغض و خدا را دارم ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ زندگی م منهای تو رمز من و عشق ، نام زیبایت بود جنت ، فرشی به زیر پاهایت بود روزی که تو را شناخت ناباوری ام افسوس که زندگی م ، منهایت بود ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ مادر ریحان ها ای مادر آفرینش ریحان ها رمز هیجان پروری توفان ها ها! مادر بغض های سرگردانی نشنیده ترین سمفونی باران ها ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ قافیه اش پر پر بود گل بود ولی قافیه اش پر پر بود درکش ز توان عشق بالاتر بود حتی خود عشق سینه چاکش شده بود لبریز حماسه بود ، چون مادر بود ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ سرمست ترین بهشت ها دستش همه کینۀ زمین می شوید چشمش ز یگانگی نشان می جوید هر جا که قدم به تربتش بگذارد سرمست ترین بهشت ها می روید
تا دامن از من کشیدی ای سر و سیمین تن من هر شب ز خونابه دل پر گل بود دامن من *** جانا رخم زرد خواهی جانم پر از درد خواهی دانم چه ها کرد خواهی ای شعله با خرمن من *** بنشین چو گل درکنارم تا بشکفد گل ز خارم ای روی تو لاله زارم وی موی تو سوسن من *** ای جان و دل مسکن تو خون گریم از رفتن تو دست من و دامن تو اشک غم و دامن من *** من کیستم بی نوایی با درد و غم آشنایی هر لحظه گردد بلایی چون سایه پیر امن من *** قسمت اگر زهر اگر مل بالین اگر خار اگر گل غمگین نباشم که باشد کوی رضا مسکن من *** گر باد صرصر غباری انگیزد از هر کناری گرد کدورت نگیرد آیینهٔ روشن من *** تا عشق و رندیست کیشم یکسان بود نوش و نیشم من دشمن جان خویشم گر او بود دشمن من *** ملک جهان تنگنایی با عرصه همت ما خلد برین خار زاری با ساحت گلشن من *** پیرایه خاک و آبم روشنگر آفتابم گنجم ولی در خرابم ویرانه من تن من *** ای گریه دل را صفا ده رنگی به رخسار ما ده خاکم به باد فنا ده ای سیل بنیان کن من *** وی مرغ شب همرهی کن زاری به حال رهی کن تا بردلم رحمت آرد صیاد صید افکن من ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ رهی معیری غزلها - جلد سوم کوی رضا
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم