@~@~@~@~@~@
رهاش کن ، بذار بره... خواسته ات رو میگم
خیلی سفت گرفتیش...آره
از یه جایی به بعد دیگه باید رهاش کنی
میدونی؛ یعنی بپیچی تو بقچه ی توکل
بسپریش دست ساقی
همون که باهاش تو نمازِ عشق
قرار مَدارِ عاشقی داری
همون که قراره با هم دو تایی
بنیان غم رو براندازین
وقتی خیلی مقاومت می کنی و نمی پذیری
وقتی خیلی خواسته ات رو سفت و سخت
میچسبی، جلوی اتفاق افتادنشو می گیری
بذار دستای خدا کار کنن
تو انقدر نگرانی
تو انقدر دلهره داری
تو انقدر داری با خودت تو ذهنِ خودت میجنگی که خدا میره کنار می ایسته و نگاهت میکنه
میخواد ببینه تهش چی کار می خوای بکنی
بهت گفتم بسپر دست خدا یعنی کجا؟
امن ترین و مطمئن ترین جای دنیا ، پیش دلسوزترین
خب؟؟
اگه بازم نگران باشی این یعنی کفر
سپردی دست اونی که بند بندِ تو رو درست کرده و پیشونیتو بوسیده و
در گوشت یه چیزی زمزمه کرده و
فرستاده ات اینجا تا جانشینش باشی
حالا که خواسته ات رو سپردی بهش بازم نگرانی؟ بغض داری که هنوز...نه نشد
خدا اینجوری قبول نمیکنه
اگه همه تلاشاتو کردی
اگه همه اون چه که باید انجام میدادی رو انجام دادی همین امشب بعد از نماز عشقت
خواسته ات رو بسپر بهش و کاملااا رهاش کن
رهاش کنیاااا...نبینم بازم داری براش اشک می ریزی... بهش اعتماد کن
ذهنتو از نگرانی رها کن
بذار دستای خدا کارشونو بکنن
بهش اعتماد کن...فقط اعتماد
.
.
.
میخواستم بگم ؛ امشب که سپردی به خودش
به راحتی همین فرشته(عکس پست) ، خودتو سفت بغل کن و بخواب
خدا بیداره
هفت مرتبه بلند بگو یا ارحم الرحمین
صدای جانم گفتنش رو خواهی شنید
خوش به حال دلت
یا علی✋
🍁 منبع : باشگاه پرواز
🍁کاپیتان مجهول
@~@~@~@~@~@
منت دارِ حضورتونم🖤
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
💕این متن واقعا ارزش خوندن داره
توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم
طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم
خواندم سه عمودی
یکی گفت : بلند بگو
گفتم : یک کلمه سه حرفیه _
ازهمه چیز برتر است؟
حاجی گفت: پول
تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت: یار
کودک دبستانی گفت: علم
حاجی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه
گفتم: حاجی اینها نمیشه
گفت: پس بنویس مال
گفتم: بازم نمیشه
گفت: جاه
خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه
مادر بزرگ گفت:
مادرجان، "عمر" است سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار
ديگری خندید و گفت: وام
یکی از آن وسط بلندگفت: وقت
خنده تلخی کردم و گفتم: نه
اما فهمیدم
تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی
حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !
هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم
شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش
کشاورزبگوید: برف لال بگوید: حرف
ناشنوا بگوید: صدا
نابینا بگوید: نور
و من هنوز در فکرم
که چرا کسی نگفت: خدا