فهرست مطالب
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ شبے ڪہ باروטּ شدیدی مےبارید پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید چرا اینقدر عجلہ داری؟ شاملو گفت : مےترسم بہ آخرین اتوبوس نرسم شاپور گفت : من مےرسونمت شاملو با تعجب پرسید : مگہ تو ماشین داری ؟ شاپور گفت. : نہ ولے چتر دارم دوست واقعے ڪسیست ڪہ یاری رساטּ شما باشد حتے اگر دقیقا آنچہ شما مےخواهید را نداشتہ باشد زندگیتون پر از دوستاטּ واقعے باشہ