سلام بر شما
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
این اولین پستم بید
*♥♥♥♥*♥♥♥♥*
کتاب یک شب فاصله اثر جنیفر ای .نیلسن
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
وقتی بچه بودم هر چه پدر و مادرم می گفتند باور میکردم چون فکرش را هم نمی کردم که ممکن است اشتباه کنند
بابا گفته بود که به غرب می رود تا سر و گوشی آب بدهد و برگردد اما اشتباه کرده بود
مامان گفته بود که این دیوار زیاد دوام نمی آورد و ما همه دوباره با هم خواهیم بود این هم اشتباه بود
آنقدر اشتباه که حالا برای اینکه دوباره اوضاع را درست کنیم مجبور شده بودیم همه چیز حتی جانمان را هم به خطر بیندازیم
کاش میشد یک بار دیگر به دوران بچگی ام برگردم فقط در حدی که باور کنم چون مامان می گوید خطری بابا را تهدید نمی کند حتما همینطور خواهد شد اما با وجود آن همه واقعیتی که تا به حال دیده بودم برگشت ممکن نبود
در شرایط فعلی فقط می توانستم وانمود کنند که حرف هایش را باور کردم تا کمتر نگران من باشد
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *