مدرسه المپیاد داشتیم همش مسابقه
کاراته وکیوکوشین و ایروبیک و همچی
ازدرسم در رفتیم اونم ریاضی
یه مردی ک از اموزش پروزش اومده بود
واسمون اهنک هماهنگه سامی بیگی گذاشت
منو بلقیسم رفتیم تو حسو بندری میرقصیدیم
و قرمیدادیم رو صندلی یهو معلمم ک جفتم بود
دستمو نیشکون گرفت گفت چتوووونه یواااشچ
اصن هواسم نبود معلمم پیشمه بلقیسم روشو پوشوند
و روشو کرد اونطرف نامرد منم ضایه شدم