بعدها نام مرا باران و باد
نرم می شویند از رخسار سنگ
گور من گمنام می ماند به راه
فارغ از افسانه های نام و ننگ
فروغ فرخزاد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
جیره ی سیگارم را بدهید
وتنهایم بگذارید
با پیاده روی عصرگاهی
درمن تیمارستانی قصد شورش دارد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
غمگین ترین درد، مرگ نیست
دلبستگی به کسی است
که بدانی هست اما
اجازه ی بودن در کنارش را نداری
یاشار عبدالملکی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
با آنکه رفته ای و مرا برده ای ز یاد
می خواهمت هنوز
و به جان دوست دارمت
فروغ فرخزاد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
باید بدانیم که
اگر زنی سرش را
روی بازوان مردی گذاشت
امنیت زن نیست
آرامش مرد است
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
می شوم بیدار و
می بینم
کنارم نیستی
حسرتت سر می گذارد
بی تو بر بالین ِ من
حسین منزوی
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دل های ماکه بهم نزدیک باشد
دیگرچه فرقی میکندکه کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور می ترسم
احمد شاملو
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
زخم ها حافظه دارند
پس از خوب شدن هم
به یاد می آورند
مورات هان مونگان
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
بوی عطری آشنا
تو را
یک روز بیدار خواهد کرد
حتی اگر یک عمر
خوابیده باشی
زیر سنگی سرد
رضا کاظمی