○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ امروز به طور عجیبی دلم به حال انگشت وسطی پام خیلی سوخت . . . . طفلکی خیلی مظلومه توجه کرده بودید؟! 😇 نه مثل شست تو چشمه نه مثل اون کنار شست بلنده نه مثل این دوتا کناری به در و دیوار هی می خوره همین طور تنهای تنها زندگیش یکنواخت فقط زنده س زندگی نمی کنه که انگشت وسطی پام خیلی دوست دارم😍😍 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نمیدونم چرا دستم نمک نداره رفته بودم بیمارستان داشتم شیر و کیک میخوردم یه پسره نشسته بغلم گفتم عزیزم دلت میخواد گفت آره رفتم واسش خریدم اوردم داشت میخورد که مامانش اومد گفت کدوم بیشعوری برات شیر و کیک خریده برگشتم گفتم خانم من خریدم مگه چی شده حالا گفت از دیشب این بچه رو ناشتا نگه داشتم بیاد آزمایش بده 😂😂😂
@~@~@~@~@~@ نامه عاشقانه یارو به دوست دخترش سلام بر تو ... میدونم صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم شایدم نشناختی منم یارو آه ااای عشق، من چن روزه دلم گرفته و قلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را بر مجذور تقسیم بر متر مربع میکنه ، حالا بگو بقال سر کوچمون چن سالشه؟؟؟ امروز یاد آن روزی افتادم که من را دیدی ، و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی ، یادت می آید؟؟؟ ای بابا...عجب گیجی هستی یادت نمی آید؟؟ خیلی خنگی خودم میگم : اون روز که من زیر درخت گیلاس ،سر کوچه با بربری لبو کوفت میکردم ناگهانی پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم خیلی از دست من ناراحت شدی ولی با عشق و علاقه به سمت من آمدی،خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی آن لگد را که به من زدی برق از چشمانم پرید و عاشقت شدم و از آن روز به بعد من هر روز زیر درخت گیلاس می ایستادم تا تو را ببینم ولی هیچ وقت ندیدم اول فکر کردم که خانه تان را عوض کردید ولی بعد فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده ام یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشته ام و داخل آن نوشته ام « عشگم » هر وقت آن را میبینم یاد تو می افتم و تصویر تو را به یاد می آورم،اینو هم بگم که خیلی گیرتی هستم هاااا مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب عکس نگاه می کرد دو تا زدم تو سرش و بهش گفتم مگه خودت ناموس نداری که به دختر مردم نگاه می کنی؟ راستی این شماره که بهم دادی خیلی به دردم خورد...هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل می کنم و تو هم میگی مُشتَرَک مورد نظر در دسترس نمی باشد من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!!؟؟ تو هم به من عشگ میورزی،مجه نه ؟؟ یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی...آخه گوسااااله این چه وضع ابراز عشگه؟؟؟ ناراحت شدی؟؟؟خاک بر سر بی جنبه ات، آدم این همه بی جنبه !!؟؟ من میدونم همین روزا سرتو میندازی پایین مثل بچه آدم میای خونه من...راستی داری میای سر راهت ده تا بربری با خودت بجیر... یه روز میام خواستگاری و خیلی گرم و صمیمی باباتو میزنم و چن تا شوخی دست هم باهاش می کنم تا همون اول زندگی باهاش رفیق شم...راستی کله بابات مثل نورافکن میمونه بعد از عروسی بهش بگو خیلی دور و بر خونه ما نیاد من آدم کچل میبینم مزاجم میریزه به هم چن وقت پیش یه دسته گل از باغچه برات چیدم که سر کوچتون دادم به یه دختره...فچررر بد نکن دختره داشت نگاه میکرد منم تو رو در واسی جیر کردم گل رو دادم بهش اون هم خنده ی ملیحی از ته روده کرد و رفت درسته دختره خیلی خوشگل تر از تو بود ولی چیکار کنم بیخ ریش خودمی راستی من عاشگ قورمه سبزی ام « البته بعد از تو » اگه خواستی برام درست کنی بی نمک باشه ؛ بسوزه،بد طعم باشه،همچی لگدی بهت بزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر خلاصه اینکه بی قراری نکن .یه بیت شعر برات گفتم اگه خوشت اومد اومد ، خوشتم نیومد به درک بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن یاد تو بودم ول بودم اونجا میگشتم قربانت یارو ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
*~*****◄►******~* پزشکان معمولا خاطرات جالبی از کار و بیمارانشان دارند. علت جالب بودن این خاطرات یا بخاطر برخوردهای بانمکی است که بیماران با پزشک یا بیماریشان میکنند یا کمبود اطلاعات پزشکی است یا شاید وقوع بعضی اتفاقات در فضایی که سایه مرگ و بیماری در آن وجود دارد خود به خود تبدیل به طنز میشود. اما مهم اینجاست که یک پزشک عمومی با ذوق اهل شهرکرد هر از چندگاهی خاطراتش را از این ماجراها در وبلاگش مینویسد که بسیار خواندنی هستند *~*****◄►******~* گلوی بچه رو که نگاه کردم مادرش گفت: آقای دکتر! گلوش چرک داره؟ گفتم: چرکش تازه می خواد شروع بشه گفت: این بچه همیشه همین طوره٬ همیشه عفونتش اول شروع می شه بعد زیاد می شه *** به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ با یه صدای گرفته گفت: هیچی فقط چند روزه که اصلا صدام درنمی ره *** به دختری که با استفراغ اومده بود گفتم: اسهال هم دارین؟ گفت: حالتشو دارم اما نمیاد *** یه خانم حدودا ۵۰ ساله دختر حدودا ۱۸ سالشو آورده بود به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: دلهره دارم. مادرش زد زیر خنده و بعد گفت: مامان! دل پیچه نه دلهره پرسیدم: چیز ناجوری نخوردین؟ مادرش گفت: چرا «چیسپ» خورده و این بار نوبت دختر بود که بزنه زیر خنده و بگه مامان چیپس نه چیسپ *** به آقائی که با سردرد اومده بود گفتم: قبلا هم سابقه داشتین؟ گفت: مثلا چه سابقه ای؟ بعد گفتم: توی خونه داروئی نخوردین؟ گفت: مثلا چه داروئی؟ نسخه شو که نوشتم گفتم: دیگه هیچ ناراحتی نداشتین؟ گفت: مثلا چه ناراحتی؟ *** به خانمه گفتم: اشتهاتون خوبه؟ گفت: هر وقت بتونم غذا بخورم می تونم بخورم *** پیرمرده گفت: همه بدنم درد می کنه غیر از آرنج دست چپم گفتم: یعنی آرنج دست چپتون درد نمی کنه؟ گفت: نه آرنج دست چپم «خیلی» درد می کنه *** خانمه اومد و گفت: برام یه آزمایش بنویس گفتم: چه آزمایشی؟ گفت: نمی دونم. چند وقت بود که هر دو دستم درد می کرد. چند هفته پیش از این دستم آزمایش خون گرفتم بعد دردش افتاد حالا می خوام بگم از این دستم هم خون بگیرن ببینم دردش می افته؟ *** به خانمه گفتم: باید یه آزمایش بدین. گفت: نمی دم! گفتم: چرا؟ گفت: می ترسم بفهمم یه مرض ناجوری دارم *** خانمه می گفت: توی آزمایشگاه درمونگاه آزمایش دادم گفتند عفونت داری اما بیرون آزمایش دادم گفتند سالمه آزمایشهاشو نگاه کردم دیدم توی درمونگاه آزمایش ادرار داده و بیرون آزمایش خون *** خانمه می گفت: فکر کنم باز گلوی بچه ام چرک کرده گفتم: از کجا فهمیدین؟ گفت: آخه از دیروز داره دهنش بوی کپسول می ده *** خانمه می گفت: بچه ام چند روزه یبوست داره براش شیاف هم گذاشتم خوب نشد گفتم: چه شیافی براش گذاشتین؟ گفت: استامینوفن *** مریض های درمانگاه تمام شدن و از مطب میام بیرون یه هوائی بخورم مسئول پذیرش که اهل همونجاست داره با یکی از اهالی روستا صحبت می کنه و ازش می پرسه داروهائی که دکتر دومی براتون نوشت با دکتر اولی فرق داشت؟ روستائی محترم می گه: خوب معلومه٬ مگه کود حیوونهای مختلف با هم فرق نمی کنه؟ خوب داروهای دکترها هم با هم فرق می کنه *** یه پسر جوون با فشار خون پائین اومده بود گفتم: می تونین بمونین سرم بزنین؟ گفت: نه گفتم: آمپول می زنین؟ گفت: نه. خانم جوونی که باهاش بود گفت: آقای دکتر لطفا یه شربت ماستی (آلومینیم ام جی اس) براش بنویسین گفتم: چرا؟ گفت: آخه می گن چیزهای شیرین فشار خونو بالا می برن *** روز شنبه این هفته یه زن و شوهر بچه شونو آورده بودند گفتم: چند روزه که مریضه؟ پدره گفت: دو روزه مادرش گفت: نه سه روزه پدره با عصبانیت به مادرش گفت: آخه جمعه که تعطیله *** مرده با کمردرد اومده بود، وقتی می خواستم نسخه بنویسم گفت: آقای دکتر! بی زحمت هر چی می خواین بنویسین فقط پماد ننویسین گفتم: چرا؟ گفت: آخه همه خونواده مون رفته اند مسافرت هیچ کسی نیست که برام پماد بماله *** به خانمه گفتم: کجای سرتون درد می کنه؟ دستشو گذاشت روی سرش و گفت: همین جا درست توی لگن سرم *~*****◄►******~*
بزرگترین جنایت تاریخ بشر رو اون کسی کرد که اولین بار به ترکیب وانت و بلندگو تو صبحاي جمعه فکرکرد ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حس اون بچه ای رو دارم که فقط بخاطر اینکه صاحب توپه بازیش میدن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من همیشه زیرلفظی و زیرمیزی رو قاطی میکنم میترسم سر سفره عقد اشتباه یه پولی مچاله کنم یواشکی بدم به عروس بگم این کار مارو زودتر رابنداز ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تظاهرات مردم فرانسه ژو پغ لو لو پغ لو وو غت غو ژو پغ زو لو پغ دغی لو پغ لو ترجمه نصر من اله و فتح قریب مرگ بر این دولت مردم فریب ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ از عجایب ایران اینه که وقتی زنگ میزنی ب اداره کسی جواب نمیده . . . . . وقتی هم حضوری میری همه دارن . . . با تلفن حرف میزنن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ روزی ملانصرالدین داشت کشمش میخورد که یکی از دوستاش اومد گفت ملا چه میخوری؟ ملا گفت نه طرف گفت نه دیگه چیه این چه جوابیه ملا؟ ملا گفت مختصر جواب دادم طرف گفت یعنی چی مختصر جواب دادی؟ ملا گفت اگر بگویم کشمش خواهی گفت به منم بده و من هم خواهم گفت نه پس همان اول گفتم نه 😐😂😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ پر احساس ترین عضو بدن!!!!!! بـاسنه؟ چون وقتی خوشحالی توش عروسیه💃💃 وقتی کرم داری میخواره🙈 وقتی حرص می خوری می سوزه😯 وقتی بقیه را حرص میدی خنک میشه.😂 وقتی تنبلی گشاد میشه 👌 حالا در چه حالی دلاور؟😂❤️ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ حتی امام حسینم شب آخر گفت هر کیمیخواد بِره بِره. دو دقیقه چراغ مملکتو خاموش کنید مرزا رو باز کنید بزارید انسانهای آزاده بمونن ما گمراها بریم😐😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ میگن تو بهشت وقتی میگوزی..💨 بغل دستیت میگه من بودم.😳 در این حد خوبن 😀😀😃 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ زنگ زدم به یارو گفتم این ماشینی که آگهی کردین تمیزه؟ گفت آره. دیگه هیچی بلد نبودم گفتم پیش همه عزیزه؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ الاﻥ ننه باباها اسمهای قشنگی برﺍ بچههاشون میزارﻥ من یادمه رﻭز اول مدرسه به بغل دستیم گفتم ﺍسمت چیه گفت صفدر ، دﻭ ماه مدرسه نرفتم ، تب ﺩاشتم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اینکه میگن خدا خر رو شناخت بهش شاخ نداد رو چطور توجیه کنم وقتی که به سوسک بال داده؟ یعنی خدا سوسک رو نمیشناخت؟ نمیدونست چقدر بی شرف و کثافت و لاشیه ؟ به من که اشرف مخلوقاتم بال نمیدی، بعد به سوسک میدی؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خیار خیلی واسه حافظه خوبه هشت سال پیش پررو بازی در اوردم ، بابام یه خیار کرد تو باکسنم و هنوز یادمه😩 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شیڪمــــمو ڪ میڪشم تو غیــــــب میشه😨 خوب بابا اگ اونجــــا جا هست چرا دوباره ول میڪنم میای بیرون؟؟😕😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دختــــری ڪ قد بلند باشــــه و دستش ب کابینت های بالایی بــــرسع ڪ دیگع شـــوهر نمیخواد ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ﺑﻪ ﻋﻤﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ المان ﺯﻧﺪگی ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ ﺫﻭﻕ ﻭ ﺷﻮﻕ ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻤﻪ ! ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﯿﺎﻡ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﯼ ﭘﯿﺸﺶ؟ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ ﻓﺤﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﺪﻥ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دقت کــــردین تو ڪنکور هرکی زشت تره رتبـــــه ی بهتری میاره؟؟ . . . . . . بسوزه پـــــدر خوشگلی ک نذاشت دانشگاه اصلا قبول شم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اون لحظه ای ک تـــرامپ داشت میگفت:مردم ایران تــــروریستن من ی مشت اسمارتیز ریخته بودم جلوم داشتــــم رنگاشونو جدا میکردم بخورم آخه پُفـــــــــــیوز من کجام# تروریسته؟ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خالهی دوستم به بچههاش گفته اگه ناحیهی شرمگاهی همو ببینین کور میشین از اون به بعد پسرش هی جلو همه میکشه پایین میگه "کور شین، کور شین" :) ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ وضعیت دخترای هنری اینجوری شده که هر کی کمر شلوارش به زیر گلوش نزدیکتر باشه هنری تره، خودم الان جلو دانشگاه هنر بودم دیدم یه شلوار خالی رد شد همه بهش سلام کردن، گفتم این چی بود، گفتن استادمونه 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ دوران ابتدایی یه همکلاسی داشتم هر روز حداقل یه بار سرکلاس به خودش میشاشید معلممون به ما گفت این دوستتونه مشکل داره باهاش همدردی کنید زنگ بعد همه سر کلاس شاشیدیم :)) ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ قشنگ دارن گولمون میزنن که می گن کسی از کم خوابیدن نمرده من خودم هرروزی که صبح زود بیدار میشم ممکنه بمیرم یا یکی رو بکشم ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ احساس میکنم هدف از خلقت من این بوده که خدا تست کنه ببینه یه انسان تا چه حد استرس و اضطراب رو میتونه تحمل کنه و سکته نکنه ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ رتبه های کنکور اومد بابام گرفت منو مثه سگ زدن. به زور وسط کتک بهش گفتم آقا جان من اصلا امسال کنکور ندادم، گفت تو اونقدر شل مغزی که اگر میدادی مطمئنم میریدی و باز شروع کرد به زدن ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ قبلا که مشکل خلیج فارس بود می گفتیم خلیج همیشه فارس ... الان که دعوا بر سر تنگه هرمز هست چی بگیم بنظرتون ؟؟ هرمز همیشه تنگ؟😐😐 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم