تمام کلماتم
کبوتر شده امروز …
چه صبحی !
چه عطری ! چه هوایی !
عجب منظره هایی … !
نه در هست ،
نه دیوار
نه خوابم ، نه بیدار


کسی با سبدی از کلمه
آمد و در زد
دلم باز ،
پرنده شد و پر زد
به چشمم همه جا باغ و چمن شد
گلی مادر من شد.
تمام کلماتم
کبوتر شده امروز
مدادم
در احساس پریدن
شناور شده امروز
دوباره من و یک دفتر صدبرگ
من و کاغذ رنگی
چه صبحی !
چه پرواز بلندی !
چه انشای قشنگی … !

* حمید هنر جو *