♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
بهش میگفتند «زیرآبزنِ کلاس»، هردفعه زیرآب یکی را میزد و هرچقدرهم نامحسوس، همه مطمئن بودند کار کار خودش است، چون سابقهاش بدجور خراب شدهبود
استعداد زیادی نداشت و شاید بیشتر به اینخاطر که تمام انرژی و وقتش را متمرکز روی رفتار بقیه کردهبود تاسوژهای گیر بیاوردو زیرآب یکی رابزند یا کار یکی راخراب کند و برای خودش کِیف کند، از آن کِیفهای کثیف
انگار روزهایی که زیرآب نمیزد، حالش خوب نبود، عادت کردهبود به این کار و این عادت، هر روز از بچههای کلاس دور ترش میکرد و در درسها ضعیفتر میشد
یکبار سرِ کلاس شیمی اجازه گرفت برود حیاط و آب بخورد، اما وقتی برگشت، زیادی کِیفش کوک بود و این برای همهی ما ترسناک بود، هرکس داشت به کارهاو ضعفهایی که ممکن بود بروز دادهباشد فکر میکرد
طولی نکشیدکه از دفتر مدرسه مرا خواستند، انگار اینبار قرعه به نام من بود، بااضطراب ازجا بلند شدم و درطول مسیر، به جوراب و ناخن و لباسم نگاه کردم تاببینم ایراد را از کجای من در آورده
اجازه گرفتم و از در دفتر رفتم داخل، مدیر داشت بالبخند نگاهم میکرد، گفت بیا جلو، دستش روی دفتری بود که خیلی برام آشنا بود. یعنی این دفتر خاطرات من بود؟
آنجا چهکار میکرد؟ کار کارِ خودِ زیرآبزنش بود، زنگ تفریح آن را بدون اجازه از کیفم برداشتهبود و مابین کلاس، آن را زیر لباسش گرفته و تحویل مدیر دادهبود
خلاصه مدیر سرش را پایین انداخت، آن را بازکرد و بالبخند و آرام، چندصفحهای از آن را ورق زد، گفتم: خانم اجازه! امروز اشتباهی توی کیفمان مانده، بهخدا...
بدون اینکه نگاهم کند انگشت اشارهاش را به نشانهی سکوت، روی لبش گذاشت که یعنی چیزی نگو خودم همه چیز را میدانم و به مطالعهی شعرهای من ادامه داد
بعد، آرام سرش را بالا گرفت و گفت:«چه خط و استعداد خوبی داری فلانی، چرا زودتر رو نکردهبودی!» و من شوکه بودم از این برخورد و کلی توی دلم ذوق کردم
همان روز، مدیر مدرسه فراخوان مسابقه شعری را به من داد ومن به تشویق او شرکت کردم و ازقضا نفر اول هم شدم
بعد از آن ماجرا، هم رابطهی من بامدیر و دفترمدرسه خوب شد، هم هرهفته و هرماه، جوایز مختلفی برنده میشدم و مقامهای خوبی کسب میکردم و این را مدیون زیرآب زن معروف کلاسمان بودم
اینجاست که باید گفت: عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد
خلاصه که برای دیگران بد نخواهیم، خدا بیشتر بلندشان میکند
سعی بر تخریب رابطهی آدمها نکنیم، کائنات صمیمیترشان میکند
خوب بخواهیم برای دیگران تا عزیز بمانیم و قابل احترام
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
نرگس صرافیان طوفان