بریم یه جا که خیلی آروم باشه
یه جای قشنگ
یه جایی که دلمو قرص کنه
همینطور که ماشینو تو کوچه های
تنگ و شلوغ میروندم
شروع کردم به فکر کردن
کجا می تونستم ببرمش
جایی که هم قشنگ باشه
هم دلشو قرص کنه
و هم بنزین ماشینم تموم نشه
یواش سرشو خم کرد
گذاشت رو شونه ام
به زور می تونستم دنده رو عوض کنم
چندبار صورتش رو روی شونه ی راستم
عقب و جلو کشید تا خوب جاگیر شه
بعد آروم گفت