o*o*o*o*o*o*o*o
چه واسه خودت بری و بیای
چه با مهندسا رفت و آمد کنی
چه دادستانا ازت به عنوان سردبیر بازجویی کنن
چه بری مهمونی آدمای بی مایه و مغرور
چه از دست خونواده فراری شی
چه مدام از نردبون طبقات اجتماعی بری بالا، سُر بخوری بیای پایین: همه ی این اتفاقا بین دویست نفر می مونه.
چه دَم رودخونه ی وزر زندگی کنی
چه دَم اُدِر، چه دمِ وایش سل، چه دمِ البه
دمخورات همیشه و همیشه یه عده ی خاص هستن، همسفرا و همدردات همیشه یه عده ی معلوم ان
انگاری در سایر باغا رو با نرده روت بسته ن
دوستا جزوی از بخت آدمیزادن
اما آنچنان بی دردسرم نیستن
همه ی اتفاقای عمرت بین دویست نفر می مونه
چه بری آمریکا
چه فرار کنی بری پیش اسکیموها
تو انبوهِ و گوش خراشِ یخ ها
حتی اگه دنیا رو از قطب شمال تا قطب جنوب زیر پا بذاری
اینا همه بین دویست نفر می مونه
وَه که دنیای ما چقدر کوچیکه
اینو حتماً بایس بدونی: طبقه های اجتماعی، اقوام و ملل همه فقط پشت صحنه های زندگی تو هستن
تو اینا رو می دونی
اما حیرت نکن که: در هر حال فقط میون دویست نفرِ خودت زندگی می کنی
از اون ساعتی که بهت پودر نوزاد می زنن
تا اون ساعتی که تو قبر کرایه ای می ذارنت
تمام وقایع عمرت فقط و فقط بین دویست نفر آدم میمونه
کورت توخولسکی
مترجم: دکترعضدانلو