♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
سگی داشت در چمن علف میخورد
سگ دیگری از کنار چمن گذشت
چون این منظره را دید تعجب کرد و ایستاد. آخر هرگز ندیده بود که سگ علف بخورد
ایستاد و با تعجب گفت : اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟
سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت
من؟ من سگ قاسم خان هستم
سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت
سگ حسابی! تو که علف میخوری
دیگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی
حالا که علف میخوری دیگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
زمستان بی بهار اثر ابراهیم یونسی