♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دوست دارم ردیف جلو بنشینم، دوست دارم پردهی سینما تمام دیدم را بگیرد و هیچچیز نباشد که حواسم را از آن لحظه پرت کند
آنوقت دوست دارم آن لحظه تا ابد طول بکشد. باور نمیکنید چقدر تماشای چیزها را آن بالا و اغراقشده دوست دارم
میشود گفت بزرگتر از زندگی، اما من هرگز معنی این عبارت را نفهمیدم
بزرگتر از زندگی چیست؟
اینکه ردیف جلو بنشینی و به صورت دختر زیبایی به بزرگی یک ساختمان دو طبقه نگاه کنی و ارتعاش صدایش پاهایت را ماساژ دهد یادآور اندازهی زندگیست. پس ردیف جلو مینشینم
اگر با گردنی گرفته سالن را ترک کنم جایم خوب بوده است
مرد هرزهای نیستم، مردی هستم که دلش میخواست به بزرگی زندگی باشد
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
دو دسته آدم در دنیا هست
آنها که ترجیح میدهند بین دیگران غمگین باشند، و آنها که ترجیح میدهند در تنهایی غمگین باشند
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
در نهایت، فقط متعلقات آدم از او به جا میمانند. شاید برای همین من هرگز نتوانستهام چیزی را دور بریزم. شاید به همین دلیل جهان را تلمبار میکردم: به این امید که وقتی مُردم، مجموع تمام چیزهایم نشانگر زندگیای باشد بزرگتر از آنچه گذرانده بودم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
رمان تاریخ عشق
اثر نیکول کراوس