♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
من سخت معتقدم که همه ما بهنحوی آسیب میبینیم
چهطور ممکن است نبینیم، مگر اینکه دنیایی از پدران و مادران، خواهران و برادران، همسایگان و دوستانِ بیعیب و نقص داشته باشیم
و بعد میرسیم به مسئلهای که اساس کار است، یعنی واکنش ما در برابر آسیب
آن را اعتراف میکنیم یا پیش خود نگه میداریم، و این در رفتار ما با دیگران چقدر اثر میگذارد؟
بعضیها آسیب را اعتراف میکنند، و سعی میکنند آن را تخفیف دهند، بعضی زندگیشان را وقف یاری به آسیبدیدگان دیگر میکنند
و سرانجام هستند کسانی که تمام توانشان را در این راه خرج میکنند که، به هر قیمت شده، دیگر آسیب نبینند
و اینها افراد بیرحمی میشوند که باید مراقبشان بو
کتاب درک یک پایان – صفحه ۵۱
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
پا که به سن میگذارید، انتظار کمی آسایش دارید، نه؟ فکر میکنید استحقاقش را دارید. به هر حال، من این جور فکر میکردم. ولی بعد میفهمید که زندگی پاداش شایستگی سرش نمیشود
کتاب درک یک پایان – صفحه ۶۷
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
گاهی فکر میکنم مقصود زندگی آشتی دادن ماست با مرگ آتی – از طریق فرسایش تدریجی ما
با نشان دادن به ما که زندگی، هر چه هم به درازا بکشد، آن طورها که تعریف میکنند نیست
کتاب درک یک پایان – صفحه ۱۲۰
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
کتاب درک یک پایان
اثر جولین بارنز