♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
اولین باری که نژادپرستی را حس کردم در دیدار مقابل لاتزیو بود. هر زمان توپ را میگرفتم هواداران سر و صدا میکردند. وقتی توپ به بیرون رفت از همتیمیهایم پرسیدم آیا آنها این کار را برای من انجام میدهند؟
بازی ادامه یافت و فهمیدم هر زمان توپ نزد من بود هواداران لاتزیو صدای میمون در میآورند
چندباری میخواستم از زمین خارج شوم اما هربار به خودم میگفتم اینجوری آنها به هدفشان میرسند. به خودم میگفتم چرا این کار را میکنند؟ چون سیاه هستم؟
طبیعی نیست کسی در این دنیا سیاه باشد؟
بعد از چند لحظه ایراتی داور بازی، دیدار را متوقف کرد و به من گفت: کولی! من با تو هستم، نگران نباش.
اگر نمیخواهی تا آخر بازی بمانی به من بگو
به نظرم ایراتی شجاعانه برخورد کرد اما به او گفتم تا آخر بازی میمانم. بلندگوی ورزشگاه برای هواداران پیام خواند که بی احترامی نکنید، اما شعارها متوقف نشد
بعد از سوت پایان بازی در تونل راه میرفتم و بسیار عصبانی بودم اما چیز مهمی یادم آمد. قبل از بازی یکی از کودکان که میخواست با من به زمین بیاید، دستم را گرفته بود و از من خواست تا اگر میشود لباسم را داشته باشد
من قول دادم بعد از بازی به او لباسم را بدهم. بنابراین به دنبالش گشتم و به او لباسم را دادم. حدس میزنید اولین حرفی که به من زد چه بود؟
شرمندهام... خیلی شرمندهام که چنین اتفاقی افتاد
جملاتش روی من تاثیر عجیبی گذاشت. یک پسر کوچک داشت برای کاری که چندین هزار مرد بالغ انجام داده بودند از من عذرخواهی میکرد. به او گفتم: مهم نیست! خداحافظ
این روحیه یک کودک است که در جهان، به آن نیاز داریم اما دیگر وجود ندارد. گاهیاوقات به اصلاح انسانهای نژادپرست فکر میکنم؛ آیا شما با محرومیت میتوانید ذات آن انسان را تغییر دهید؟
من «کالیدو کولیبالی» هستم
من یک فوتبالیستام؛ یک فوتبالیست رنگینپوست اما این ویژگیها همه چیز را در مورد من شرح نمیدهد
من مسلمانام. سنگالیام. فرانسویام
در ناپل زندگی میکنم و یک پدر هستم
به شما متذکر میشوم سه چیز را هیچجایی نمیتوانید بخرید
دوستی، خانواده و آرامش
این چیزی است که ما در کودکی یاد گرفتیم
چیزهایی که پسرم هم باید یاد بگیرد
امیدوارم تمام انسانهای اطراف من هم آن را بفهمند
به نظرم کودکان بهتر از انسانهای بالغ دنیا را میبینند