♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥
اشتباهی خونه یه خانم پیری رو گرفتم، اومدم معذرتخواهی کنم
هی میگفت:علی جان تویی؟
هی میگفتم:ببخشید مادر اشتباه گرفتم
باز میگفت:رضا جان تویی مادر
میگفتم:نه مادر جان اشتباه شده ببخشید
اسم سوم رو که گفت دلم شکست، گفتم
آره مادر جون، زنگ زدم احوالتون رو بپرسم
اونقدر ذوق کرد که چشام خیس شد