یک بیت شعر بی شرف فهمیده صبرم دارد از سر میرود لب به دندان میگزد با موی خود ورمیرود اینچنین نازو ادایش نیمه جانم کرده است لعنتی با عشوه از آغوش من در میرود 8 سال پیش نوشته شده توسط : قیز قیزدستهبندی نشده 27 ◄ قر تو کمرم فراوونه .... 0
هر چه میخواهد دل تنگت بگو