فهرست مطالب
  • نوشته های اندرویدی (2,526)
  • دفتر شـعـــر (1,222)
  • دلنوشته (1,035)
  • متن زیبا (934)
  • عاشخونه ها (879)
  • انرژی مثبت (849)
  • داستانکهای زیبا (542)
  • متفرقه (303)
  • روانشناسی (265)
  • یک ذره کتاب (249)
  • پست های سریالی (249)
  • عکس و مکث (245)
  • بسته جوکها (212)
  • پیام های اوسا (164)
  • یادمون باشه (131)
  • سخنان بزرگان (129)
  • خاطره ها (125)
  • جملکس (118)
  • نهج البلاغه (117)
  • سرگرمی (98)
  • طالع بینی (86)
  • جوک های تابستون 96 (86)
  • آیا میدانید (86)
  • ترانه خونه (85)
  • داستانک های شیخ و مریدان (84)
  • داستان های دینی (77)
  • پیامک تبریک (74)
  • متن سلامتی (64)
  • خندانکس (58)
  • چیستان (57)
  • پیام تسلیت (57)
  • جوک های بهار 95 (57)
  • جوک های تابستان 94 (56)
  • نقاشی های ارسالی (51)
  • مطالب علمی (50)
  • بهلول (47)
  • جوک های تابستان 95 (46)
  • جوک بهمن 93 (41)
  • جوک های بهار 96 (41)
  • جوک های زمستان 94 (40)
  • جوک های آذر 93 (39)
  • خبرنامه (39)
  • دیالوگ های ماندگار (38)
  • داستان های ترسناک (35)
  • جوک های بهار 97 (35)
  • حدیث (34)
  • ساختاری (34)
  • چُس ناله (34)
  • جوک های بهار 94 (32)
  • جوک های زمستان 95 (32)
  • پــیامــک (30)
  • اموزش (30)
  • شرت و پرت (28)
  • ملا نصرالدین (25)
  • زنگ سلامت (19)
  • جوک های پاییز 95 (18)
  • جوک های زمستون 97 (17)
  • جوک های بهار 98 (17)
  • داستان کوتاه علمی (16)
  • جوک های پاییز 96 (16)
  • جوک های پاییز 98 (16)
  • زندگی نامه بزرگان (15)
  • دروصف محرم (15)
  • تست های روانشناسی (13)
  • جوک های پاییز 94 (13)
  • دهه شصتیا (13)
  • جوک های بهار 99 (13)
  • جوک های پاییز 97 (12)
  • جوک های زمستان 98 (12)
  • کامنتکس (10)
  • آموزش (10)
  • جوک اسفند 93 (9)
  • نرم افزار ساخت بوت (8)
  • جوک های تابستان 97 (8)
  • جوک های آبان 93 (7)
  • نبرد ها (7)
  • جوک های زمستان 96 (7)
  • گالری (6)
  • خبرنامه ی کلش آف کلن (6)
  • جوک های تابستان 98 (6)
  • داستان های مولانا (5)
  • نرم افزار های متفرقه نیمباز (5)
  • جوک های دی 93 (5)
  • کارگاه داستان نویسی (5)
  • جدا کننده ها (4)
  • نرم افزار ها (4)
  • داستان های تصویری (4)
  • فیلمنامه های طنز و خنده دار (3)
  • آموزش روباتیک (3)
  • بیس های پیشنهادی (3)
  • مپ های عجیب غریب (3)
  • آشپزی (3)
  • نرم افزار تبلیغ در روم (2)
  • نرم افزارهای فلود (2)
  • آموزش کلش آف کلنس (2)
  • مپ های مخصوص کاربران (2)
  • قوانین اتحاد (1)
  • توون هال 7 (1)
  • توون هال 8 (1)
  • توون هال 9 (1)
  • توون هال 10 (1)
  • جوک پاییز97 (1)
  • جوک های تابستان 99 (1)
  • اپ اندروید

    Tag Archives: قهقهه

    زندگی ما


    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    چرا زندگی ما اینطوری شده؟
    چراااا؟

    گنج ؛ جنگ مى شود ، درمان ؛ نامرد و قهقهه ؛ هق هق

    ولى دزد همان دزد است درد همان درد است و گرگ همان گرگ
    چرا من ؛ نم زده است و

    يار ؛ راى عوض كرده است؟!

    راه گويى هار شده

    روز به زور ميگذرد

    و چه سرد است اين درس زندگى ، اينجاست که مرگ برايم گرم ميشود چرا كه درد همان درد است

     

    5 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    نوشته های اندرویدی

    دفترچه خاطرات | استعداد های کور شده


    سلام به خنگولستانیا ، سلام به دلخوشیام  ،سلام به تنها دارایی هام

     

    خوبید  ؟؟

    گفتم دم عیدی بیام برات یه سری خاطره بگم

    که حالی به حولی بشید

    میخوام این سری یه سری خاطرات تلخ و دلخراش براتون بگم از استعداد هایی که کور شدن و از بین رفتن

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    هی روزگار

     

    اولین باری که خواستم سوار اسب بشم

    هفت هشت ده سالم  بود

    کلی ذوق و شوق داشتم

     

    پریدم سوار اسب شدم

    گفتم ای ژوووونم  افساره اسبه رو گرفتم دستم

    گفتم ولش کنید بزارید بتازه  اینا هم ولش کرد

    مثه خر شروع کرد به حرکت کردن

    بعد این اسبه حالت چهار نعل حرکت میکرد

    هی که حرکت میکرد منم بالا پایین میشدم روی زینش

    بعد داشت استعداده اسب سواریم درخشان میشد  که

     

    یهو رفتم بالا  وقتی اومدم پایین نشستم روی خودم

    :khak: :khak:   *gerye_kharaki*   *gerye_kharaki*

     

    فقط پسرا میفهمن چی میگم

    عرررررررررررررررررر عرررررررررررررررررررر

    بعد چشام سیاهی رفت  ، تموم استعداده اسب سواریم  کور شد

    *gerye_kharaki* *gerye_kharaki*

     

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    من کلن خیلی استعداد هام  رو سرکوب کردن

     

    *gerye* *gerye*

    مثلن من تو مدرسه  کلی زور زدم  از بچه ها یاد گرفتم چطوری با زیر بقلم بگوزم

    *narahat* *narahat*

    خیلی تلاش کردم تا این استعداد خودمو شکوفا کردم

    تازه خیلی بهتر از بقیه بچه ها با زیر بقلم میگوزیدم

    بعد با خودم گفتم خوبه این استعدادی که یاد گرفتمو رو نکنم پیش خونواده و تو یه موقعیت طلایی رو کنم استعدادمو

     

    *neveshtan* *neveshtan*

     

    یبار مهمون اومد از تهران خونمون ،خیلی زیاد بودن

    *dance* *dance*

    بعد  سلام و احوال پرسی کردند ، من تو اتاق وایساده بودم که اینا بشینن بعد خودمو براشون متفاوت به نمایش بزارم

    *modir* *modir*

    رفتم چادر مشکی ننمو مثه شنل انداختم دور شونه ام  بعد یه ماسکه زورو هم داشتم انداختم به چشمام یه شمشیر پلاستیکی هم داشتم  اونم گرفتم دستم

    *modir* *modir*

    اینا نشسته بودن  و  شروع کردن احوال پرسی کردن و اینا

    بعد من منتظر بودم ؛ تا اینکه اون مهمونمون که  داشت با بابام حرف میزد ، گفت  پسرت چطوره  ؟؟

    بابام گفت خوبه تو اتاقه ، بعدم شروع کرد صدا کردن من

     

    گفت اصخر بیا بابایی ، مهمونا کارت دارند

    *negaran* *negaran*

    منم گفتم اینهههههههه

     

    *ieneh* *ieneh*

    با لگد درو باز کردم  شروع کردم یورتمه رفتن دور خونه  این شنلمم به باد سپرده بودم خیلی صحنه ی اساطیری ایی شده بود

    دو سه دور دور خونه زدم که همه توجه ها بهم جلب بشه

    *amo_barghi* *amo_barghi*

    بعد مهمونه هم میگفت ما شا الله چه بزرگ شده

     

    منم بیشتر خر میشدم

    *dingele dingo* *dingele dingo*

    بعد که دو سه دور تابیدم  یه کله ملقم براشون زدم  همه تشویقم کردن

     

    *tashvigh* *tashvigh*

     

    گفتن ما شا الله  ما شا الله

    بعد دختراشونم داشتن منو نگاه میکردن

    *lover* *lover*

    اصن دقیقا حس زورو بم دست داده بود

     

    بعد گفتم صبر کنید صبر کنید ،شمشیرو کردم تو شورتم که نگهش داره برام

    *modir* *modir*

    بعد یه تف زدم کف دستم  گذاشتم زیر بقلم  که صداش خوب باشه و کیفیتش بیشتر باشه

    شروع کردم مثه مرغ هی ارنجمو بالا پایین کردم

     

    یعنی میگوزیدم با زیر بقلم براشون  در سطح المپیک

    هی میگوزیدم  ،

    تررررررر  تررررررررررررررر تررررررررررررر

    *amo_barghi* *amo_barghi*   *amo_barghi*

    ولی اصلن بازتاب قشنگی نداشت

    عاقام بلند شد گفت پدر سوخته این کارا چیه داری میکنی

    یه تیپا و دو تا پسگردنی بم زد

    منم پیتیکو پیتیکو رفتم دوباره تو اتاق

    *narahat* *narahat*

    واقعن رفتار درستی با یه قهرمان مثه زورو نبود

    بعدشم پیش مهمونا میگفت  ،این بچه  عقل درست درمونی نداره شما ببخشید

     

    *gerye* *gerye*

    استعدادم کور شد

     

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    یکی دیگه از استعداد های دیگم که از بین رفت  این بود که

     

    رفته بودیم آخر هفته خونه مادر بزرگم همه اومده بودن

     

    ظهر که شد  دیدم هیشکی نیست باش بازی کنم

     

    شروع کردم با متکا و بالشتا یه خونه ساختن

    ازین متکا محکما بود  که قرمزن طرح فرش روشونه

    اینا رو تند تند گذاشتم روی هم یه خونه درس کردم برا خودم

    بعد با کلی ذوق و شوق رفتم دسته داییم رو گرفتم

     

    *lover* *lover*

     

    گفتتتتمممم دایییییییییییی

     

    گفت هان

     

    گفتم بیا بریم یه خونه ساختم تو مثلن مهمون منی بیا بریم داخل خونه ام

     

    گفت باشه

    اوردمش تو خونه ام  ،یه گوز مکزیکی داخل خونه ام زد

    *palid* *palid*

    اولش شروع کردیم دوتایی تو خونه ام خندیدن

     

    *divone* *divone*

    تا اینکه بوش بلند شد جوری که  تموم ملوکولای بدنم پژمرده شد

     

    نمیدونستم بخندم یا گریه کنم

    بعد دیدم اصن نمیشه تو خونه موند

    *khaak* *khaak*

     

    سریع اومدم بیرون  با لگد زدم به خونه ام  خرابش کردم رو سره داییم

    والا دیگه این خونه جای زندگی نبود

    ایشششش ، مهرم حلال جونم آزاد

    *haaaan* *haaaan*

     

    بعدشم که بالشتا ریخت پریدم رو بالشتا هی رو خرابه های خونه ام بپر بپر کردم که داییم تو خرابه ها اگه زندس  خلاص بشه  زیاد درد نکشه

    *righo_ha* *righo_ha*

    شیرمو میزارم اجرا ،مهرمو حلالت نمیکنم

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    یبارم با عموم و پسر و دخترش رفته بودیم صحرا

     

    پسر دخترش کوچیک بودن

    پسرش هفت هشت سالش ،دخترش چهار پنج سالش

     

    بعد من حسه جویندگان طلا بم دست داده بود

    *baaaale* *baaaale*

    به عموم میگفتم عمو  تو این منطقه گنجم هست  ؟؟

     

    عموم میگفت آره هست ولی خیلی خطرناکه پر از تله و دامه

    *are_are* *are_are*

    نمیشه رفت سمتشون

     

    پسرش و دخترشم داشتن گوش میدادن

     

    بعد رفتیم جلو  ،رسیدیم به یه گودی که انگاری یه نفر کنده بود اونجا رو

    پسرش اسمش حسین بود بدو بدو پرید رفت داخل اون گودی

    گفت ، وااااای بابا فکر کنم اینجا گنج بوده بعد فکر نمیکرد که باباش بیاد اونجا یه چوس اسرائیلی هم داخل گودی زده بود

    *fahmidam* *fahmidam*

    باباش یهو  گفت بزار ببینم

     

    رفت داخل گودی گفت اَه  خاک بر سرت حسین  ، چه چوسی زدی اینجا  پیفففف پدر خره ، کره سگ

    *righo_ha* *righo_ha*

    بعد پسر عموم زیر بار نمیرفت میگفت باو من نبودم  ، این گازه گنجه بیا بیرون تا مسموم نشدی یکی از تله هاییه که برا گنج میزارن

     

    بعد دختر عموم که کوچیک بود گفت  بابا …. بابا  ….. منم ببر منم ببر

    *nini* *nini*

    بعد عموم بردش اونجا دوباره

     

    یکمی بو کشید  ،گفت حسین دروغ میگه این چوسه حسینه

    *khaak* *khaak*

    چوساش این بو رو میده

     

    خلاصه تموم استعداد جویندگیم ریده مال شد

    *chakeram_nokaram* *chakeram_nokaram*

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    دلاتون شاد و لباتون خندون

     

    **♥**  خیلی میخامتون خنگولستانیا *ghalb_sorati*

     

     

     

     

     

     

    شیخ المریض
     

    6 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    خاطره ها

    دفترچه خاطرات | اولین چت ها


    سلوم به بروبچ خنگولستان

    میخوام یه سری خاطره از اولین چت هایی که داشتم براتون بگم

    خب اولین چت کردن من و فضای مجازی من مربوط میشه به تقریبا پنج شیش سال پیش

    اون موقه ها برنامه های چتی که الان هست ، مثه تلگرام و واتساب و نمیدونم و فلان و بهمان نبود

    اون موقع پیشرفته ترین برنامه چت یه برنامه بود به اسم نیم باز ،یه ایکون نارنجی رنگ داشت

    که هم برای سیستم اومده بود و هم برای گوشی

    من اوایل گوشی خوب نداشتم ، گوشیم ازین ساده ها بود

    ولی بخاطر اینکه کنکور دولتی در اومدم ، بابام برام لب تاب خریده بود که هنوز دارمش و کارام و کارای خنگولستان رو با همون انجام میدم

    این نیم باز ، هم چت شخصی داشت ، یعنی با یه نفر چت میکردی نفر به نفر

    و هم گروه چت که بش میگفتن چت روم

    چون با سیستم میرفتم ، برنامشون برای چت روم خراب بود و کار نمیداد

    پس فقط چت نفر به نفر داشتم

    یه خصوصیتی که این نیم باز داشت ، یه روبات داشت این روبات کارش این بود که شانسی متصلت میکرد به یه غریبه

    خب حالا از اینجا به بعدش باحاله

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    فکر کنید یه پسره گییییییییج و منگ که تنها تکنولوژی پیشرفته که دم دستش بود آتاری دستی بوده
    میاد تو فضای مجازی

    *fekr* *fekr*

    بعد ما خونه اینترنت نداشتیم ، لب تاب رو که بردم دانشگاه ،از اینترنت خوابگاه وصل میشدم

    اولین بار که رفتم تو این روباته

    روباته پیام داد شما یه یه غریبه وصل شدید ، سلام کنید

    منم یهو ذوق مرگ شدم گفتم سلااااااام غریبه 😂😂💃

    یارو پیام داد

    m or f

    ( که بعد ها فهمیدم منظورش جنسیته )

    منم که یه گیییییج و منگ زدم

    A

    بعد پایینش نوشتم یعنی اصخر هستم شما ؟؟

    یارو دوتا شکلک اینطوری فرستاد

    😐😒

    بعدم قطع ارتباط زد

    روباته پیام داد اتصال شما با غریبه قطع شد

    برای اتصال مجدد اقدام کنید

    دوباره زدم

    وصل شدم به یه پسره

    اسمش مهران بود

    اینم مثه من داغون و گیج بود ولی چون ساده و اینا حرف میزدیم کلی هم حرف زدیم

    آیدی همو گرفتیم

    خییییییلی داغون بودیم منو این مهران

    مثلن اینا تو این غریبه میگفتن
    asl
    که یعنی اصل بده و مشخصاتت رو بده

    من نمیدونستم

    سریع میپریدم تو پیویه مهران میگفتم مهران تو این غریبه یکی بم گفته

    asl

    یعنی چی ؟؟

    میگفت یعنی فکر کنم تو رو با عسل اشتباه گرفته

    بعد من میرفتم با این پیشفرض که من عسل یارو ام باش حرف زدن

    هی براش ناز میکردم

    میگفتم عزیزم حالا که من عسلتم برام چی میخری ؟؟

    *malos* *malos*

    بعد میدیدم عسل که هیچی من گوزشم نیستم

    *narahat* *narahat*

    خلاصه یه مقداری زمان برد تا یاد گرفتم اصطلاحات چت کردنو

    تو این مدت حسابی از چت کردن با دخترا خجالت میکشیدم

    یه جوری ضایع بودم ؛ که با دختر میچتم پشت لب تاب که هم اتاقیام از قیافم میفهمیدن که طرفی که دارم چت میکنم باش دختره

    خب والا من حتی تو دوران بچگیمم ، کلن اهل زیاد بیرون رفتن ارتباط گرفتن حتی با پسرا هم نبودم

    تو خاطراتم بخونید بچگیم قشنگ معلومه

    بعد برا همین با دخترا توی همین غریبه بیشتر چت میکردیم و ایدی نمیگرفتم یه مدت حرف میزدیم یه ساعت دو ساعت و تموم میشد قطع میشد و دیگه همو نمیدیدیم

    چون این لب تابم دست بچه ها هم میرفت ، اصن دوست نداشتم ایدیشو ببینن یا هر چی

    هنوزم همیطوری ام کلن ادم نمیشم

    *shadi* *shadi*

    من همیشه دستم به طنز میرفت و خنده دار تایپ میکردم

    حتی متن های ساده ایی که عادی میگفتن

    طرفی مقابل که باش چت میکردم اونطرف از خنده میرید تو شلوارش

    *bi_chare* *bi_chare*

    خلاصه بعده چند روزی که چت کردم دیدم عه چه خوبم من ؛ همه میخندن شاد میشن و کیف میکنن

    منم فکر کردم که کلن ملت هر کسی میاد برای چت کردن میخواد بخنده

    تو همین غریبه ها که بشون وصل میشدم

    یهو وصل شدم به یه دختره

    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    خدایا توبه

    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    عاقا ما وصل شدیم به این اصل و اینا رو پرسید

    من عادت نداشتم اصل بگیرم ، ولی خب تا اصل میدادم ،اتومات طرف مقابلم اصل میداد

    من گفتم اره اسمم اصخره ، اونم گفت منم سارینام

    *are_are* *are_are*

    بعد شروع کردیم حرف زدن

    وسط دری وریایی که من براش میگفتم

    این هی میگفت گرممه

    :khak: :khak:

    هی من میگفتم اشکالی نداره

    بعد دوباره یکمی حرف میزدیم این گفت احمق میگم گرممه

    :khak: :khak:

    بعد من میگفتم تو گرمته من احمقم ؟؟

    *bi_chare* *bi_chare*

    میگفت تو چقدر خنگی ، خیلی گرممه

    من میگفتم خو اشکالی نداره این کارا رو که میگم بکن

    یه دوش آب سرده سره حال بگیر تا خنک بشی

    میگفت ای وای ، دوش نمیخوام بگیرم

    :khak: :khak:

    بعد گفتم که باوشه ، کولرو روشن کن ،خنک میشی

    بعد عصبانی شد ، گفت خیلی خری

    *bi asab* *bi asab*

    بعد دوباره حرف زدیم

    از اینور اونور حرف زدیم

    یهو گفتش که بیا پیشم ، من رو تخت دراز کشیدم

    بعد من چمیدونستم ، فکر کردم یه مدل مسخره بازیه میخوایم بخندیم و اینا

    گفتم باووووشه برو کنار که من اومدم زااااارت رفتم پیشش

    *amo_barghi* *amo_barghi*

    بعد شروع کردم تصویر سازی کردن برا خودم

    گفتم وای چقدر عروسک داری

    *yohoo* *yohoo*

    این عکس کیه رو دیوار

    اونم هی میخندید میگفت خیلی خری به قرآن

    بعد گفتم وای من خیلی گشنمه برم از یخچالتون یه چیزی بردارم

    *bandari* *bandari*

    گفت برو تندی بیا

    منم هی مثه اوسکلا صدا در میوردم

    میگفتم قیییییییژژژژژژ

    اون میگفت چی کار داری میکنی ؟

    میگفتم هیچی دره اتاقتو باز کردم

    بعدم مثه اوسکلا به خونواده ایی که تو تصورات خودم ساخته بودم

    سلام احوال پرسی میکردم

    به سلام ملیکم ، چوطور موطوریید ؟ خواهش میکنیم پا نشید

    بعد گفت داری با کی حرف میزنی

    گفتم خونوادتن ، دارند تلوزیون میبینن

    گفت زهره مار تو خونه تنهاییم

    بعد یهو یه تکونی خوردم

    *Aya* *Aya*

    ولی خب ، فکر میکردم هنوز مسخره بازیه

    بعد رفتم دره یخچالشون

    گفتم اوووووه مایکل جکسون

    شما انگاری خیلی پول دارید که این همه خوراکی تو یخچال دارید

    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    اون میگفت زهره مار تندی بیا کارت دارم

    گفتم باوشه الان میام

    یکمی استیکر میوه و اینا براش فرستادم ، گفتم بیا اینا رو هم برا تو اوردم

    گفت ممنون

    بعد من پرسیدم خونوادت رفتن کجا ؟؟

    گفت رفتن مسافرت

    گفتم اع ، خوش بگذره ان شا الله بشون

    بعد اونم گفت اره ، حالا که تنهاییم بیا به ما هم خوش بگذره

    *are_are* *are_are*

    منم گفتم باشه

    من اواز میخونم تو پاشو برقص

    بعد شروع کردم آواز خوندن

    ازون بالا بالا شمرون تا این پایین تهرون

    تو هر جا پا میزاری ، خاطر خواهات فراوون

    پیش خودت خیال کردی که تو درمون هر دردی

    نه جونم این خبر ها نیست ، عزیزم اشتباه کردی

    بعدم خودم قر میدادم و اینا و فکر میکردم که اونم داره قر میده

    یهو گفت وای خدایا تو چقدر احمقی

    *bandari* *bandari*

    یهو گفت نمیخوام بخونی

    *righo_ha* *righo_ha*

    بعد گفت من خیلی گرممه اخمخ

    من گفتم بیا فوتت کنم

    *moteafesam* *moteafesam*

    گفت تو خیلی گیجی پسر

    چی تنته ؟؟

    گفتم شلوار کردی آبی با پیرهن زرد

    *ey_khoda* *ey_khoda*

    بعد گفت وای تو دیگه کی هستی ؟؟

    منم گفتم اصخر هستم

    بعد من فکر کردم که منم باید بپرسم

    گفتم چی تنه توئه

    گفت تاپ سفید ، بعد گفت خیلی گرممه ، بیا لباسامو در بیار

    بعد جا خوردم ، یه چند ثانیه ایی ، هیچ نمیدونستم چی بنویسم

    گفتم که من باید برم دسشوری ، دشوریتون کجاس ؟؟

    گفت پووووفففف برو بیا

    بعد من رفتم تو دشوری

    درو از پشت بستم

    این شروع کرد حرف زدن

    گفت بیا دیگه عزیزم ، منتظرتم

    من لباسامو در اوردم

    بیا با هم کیف کنیم

    بعد من تو توالت نمیمودم بیرون

    گفت داری چیکار میکنی

    بعد من میگفتم که ببین من ازین کارا بلد نیستم

    گفت باره اولته ؟؟

    بعد من گفتم که من فکر کردم مسخره بازیه ، وگرنه اصن نمیومدم تو اتاقت

    گفت اشکالی نداره ، حالا شروع کنیم

    گفتم چی چیو شروع کنیم

    اصن من ایدز دارم ، ایدز میگیری

    میگفت یهو عصبانی شد گفت احمق مجازیه

    *righo_ha* *bi asab*

    بعد نکه خیلی گرمش بود هی خودشو میمالید به دره توالت

    منم میگفتم باو من اصن ماله این حرفا نیستم

    من همیطوری که عادی و اینکارو نکردم ، خدا زدتم ، پیغمبر از روم رد شده

    خدایی بی خیال من نیستم ، ببخشید

    بعد گفتش که بیشعوره اُمل ، یا نمیدونم گفت بیشعوره قومبول

    هی شروع کرد دری وری بارم کردن

    ولی من از توالتشون نیومدم بیرون

    خلاصه خیلی بد بود

    بعد قطع ارتباط زدم

    i am one ommol , or i am one ghombol

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    بعد گوشی خریدم

    تونستم برم توی چت روم ها

    هیچ وقت یادم نمیره

    اولین بازی که خواستم برم داخل یه چت روم

    دنبال یه جایی میگشتم که خلوت باشه

    یه روم پیدا کردم به اسمه اسمان

    نه نفر یا هشت نفر داخلش بود

    پریدم داخلش

    شروع کردیم مسخره بازی و چرت و پرت گفتن و خندیدن





    ツ نمایش کامل ツ
    شیخ المریض
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    خاطره ها

    بسته جوک تابستونی 20 تیر 1396


    استیو جابز میگه اگه بى هدف از خواب بیدار شدید، برگردید برید بخوابید😂

    آخه آدم انقدر فهمیده؟

     

    😂😜

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    تو کز محنت دیگران بی غمی
    پیامی بذار تا نگن شلغمی

    سعدی مدیر شده داره
    بچه های گروه نصیحت میکنه که
    چرا ساکتند😂😜

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    شوهر چگونه موجودی است؟

    شوهر فعلا موجود نیست

    بیخود دلتونو صابون نزنید

    یه دونه پیرمرد ته انبار مونده

    فاکتور کنم؟

    😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

     

    يه روز تو تاكسي نشسته بودم يه دختره هم كنارم نشسته بود از يه خيابون رد ميشديم كه پمپ گاز داشت

    راننده تو آينه نيگا كرد و گفت خانوم، آقا

    اجازه ميدين خلوته يه گاًزبزنم
    من گفتم مشكلي ندارم و دوتايي به دختره نيگا كرديم جواب داد نه تورو خدا من نامزد دارم ردش ميمونه
    من😂
    راننده😂
    مخزن خالی گاز

    😂😜

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    اومدم خونه دیدم یه سری کاغذ چسبیده به دیوار روش نوشته +18 اونم با دست خط بابام
    همینطور که مسیر کاغذها رو دنبال کردم دیدم میرسه توآشپزخونه
    آخرین برگ روش نوشته بود

    ”خاک بر سرت.باید اینجوری توجهتو جلب کنم؟ آشغالا رو بزار دم در

     

    😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ‏چرا میلیاردر و میلیونر داریم ولی هزارِر نداریم؟

    اینجا هم در حق ما معمولیا اجحاف شده

     

    😂😜

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    تحقیقات نشان داده
    جمله ی : 5 دقیقه دیگه آماده ام، که خانمها میگن
    با جمله ی

    پنج دقیقه ی دیگه خونه ام، که آقایون میگن
    به یک معناست

     

    😂

     

     

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

     

    ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﺿﺎﺯﺍﺩﻩ ﻭﺍﺳﺶ ﺳﺎﭘﻮﺭﺗﻪ

    ﺑﻌﺪ ﺍﺳﺘﺎﺳﻮﺱ ﺯﺩﻩ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻧﺎﺯﮐﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻏﺮﻩ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻣﯿﺸﮑﻨﻢ

    ﯾﻨﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺏ ﻧﻔﺲ ﺍﯾﻨﻮ ﭘﺸﮕﻞ ﺩﺍﺷﺖ ، ﺍﻻﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﺗﺮک ﺑﻮﺩ

     

    😂😁😂

     

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ‏از تفريحات مامانم اينه

    بياد تو اتاق درو يهو باز كنه بره و درو باز بذاره😂

     

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

     

    ‏ عشقم الان چی تنته؟
    کمربند انتحاری

    .

    .

    .

    .

    .

     

    عاشقانه های داعشی

     

     

     

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    دیشب بابام اومد پیشم میخواست بگه دخترم با من صادق باش

    گفت دخترم با صادق باش 😂

    منم فکر کردم بابام روشن فکر شده
    گفتم نه بابا الان با یه پسر دیگم
    به هیچ عنوان بهش خیانت نمیکنم
    اینجا بیمارستان خاتم الانبیا
    بخش شکستگی😂

    اى لاويو پدر😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

     

    یه شوهرم نداریم وقتی دلمون گرفته یه دهن آواز بخونه واسمون سقف ترک برداره

    همسایه‌ها بیان شکایت! بعدش دعوا بشه، کتک‌کاری تا توی کوچه ادامه پیدا کنه

    از کلانتری بیان ببرنش یه شبم آب‌خنک بخوره

    مام زنگ بزنیم به دوستامون بیان همه دور هم باشیم بلکه دلمون وا شه😂

     

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

     

    آبادانیه رو میبرن بهشت.دمِ درِ بهشت که میرسه میگه:

    اووووووووووف…

    میگن چی شد؟؟؟

    میگه وووووووولک…!!!

    میگن چته؟؟؟

    میگه اوووووووووه!!!

    میگن زهرمار،خو چه مرگته؟؟؟

    میگه این که آبودانِ خودمونه که😂
    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
    دارم به بچه همسايمون ریاضی یاد میدم ، میگم

    شاهین جان اگه تو 10 تا لواشک داشته باشی ، سه تاش رو به مهشید بدی و 4 تاش رو به سارا ، حالا چی داری ؟
    نگاه میکنه تو چشام و میگه

    خوب معلومه دوتا دوست دختر جدید
    یعنی بچه نیستن ، راه زنن 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    پست یک شیرازی

    اينجا شیرازه
    ساعت 12 شبه
    لحظات سختي را سپري مي كنم
    دو ساعته ميخام بخوابم لا مصب هرچي بالشتو دمپاییو پرت مي كنم به كليد برق نمي خوره كه اي لامپو خاموش شه

    واسم فقط همین گوشیو مونده،، اين آخرين سلاحمه
    واسم دعا كنيد اگر اين یکیو هم به هدف نخوره بايد خودوم بلند بشم، چراغو رو خاموش كنم

     

    😂😁😂

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    اﻭﻝ ﺍﺑـﺘﺪﺍﯾﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻌﻠﻤﻤﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﯾﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺭﻭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ : ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺑﮕﻪ ﭼﺮﺍ؟؟
    ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺎ ﺑﮕﯿﻢ …!!!
    ﮔﻔﺖ : ﺑﮕﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡ …
    ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺍ؟؟
    ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺘﮑﻢ ﺯﺩ کثافت

    😂😜

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

     

    همسایه جدیدمون گفت داداش از

    کامپیوتر سر در میاری؟ کامپیوتر دخترم خراب شده…

    الکی کفتم عاره😂

    رفتم دیدم دخترش 6 سالشه😂

    شاشیدم تو کیسش

    گفتم بچه آب ریخته تو کیس باید عوضش کنین😂

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    تنها دفعه ای كه لب گرفتم 5 سالم بود
    سرما خورده بودم

    دختر همسايمون اومد خونمون,لبامو خورد كه سرما بخوره نره مدرسه

    تا اين حد با احساساتم بازى شده

    😂

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    اون وقتا که داداش کوچیکم 5 سالش بود

    بهش یاد داده بودم
    هر وقت جیش داره به جای اینکه بگه جیش دارم
    بگه میخوام بخونم
    یه شب داییم خونمون بود
    شب که همه خواب بودن داداشم به داییم گفت
    دایی بیدار شو میخوام بخونم
    دایی هم که نمیدوست جریان چیه گفت
    باشه عزیزم فقط اروم تو گوشم بخون که کسی نفهمه
    خدا رحمت کنه رفتگان شما رو
    عفونت گوش 1 سال بیشتر بهش فرصت نداد

     

    😂😁😂

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    دیشب هرکاری کردم خوابم نرفت

    .

    .

    .

    .
    چرا ما شتر مرغ داریم ولی شتر خروس نداریم!؟

     

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    از لذتای بچگی ما
    گاز زدن سر و ته پفکا و چسبوندنشون با تف بهم دیگه بود. چقد تباه بودیم خدایی

    😂😜

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    دختر روی نیمکت پارک نشته بود
    پسر او را نگاه میکرد
    رفت و پیش او نشست
    به دختر گفت : عاشقت شده ام بامن ازدواج میکنی؟
    دختر گفت : خانه داری؟
    پسر گفت : نه
    دختر گفت : ماشین داری؟
    پسر گفت : نه
    دختر گفت : کار داری؟
    پسر گفت : نه

    دختر گفت : تو هیچ چیز نداری چگونه میخواهی بامن ازدواج کنی
    برو و خودت را خسته نکن

    پسر گفت

    وقتی در بهتر جا ویلا دارم خانه میخواهم چه کار؟
    وقتی راننده شخصی دارم ماشین میخواهم چه کار؟
    وقتی هر ماه کلی پول در حسابم می آید کار میخواهم چه کار؟

    دختر گفت : عاشقت شده ام
    پسر گفت برو و خودت را خسته نکن

     

    ارسالی از آلین

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    پسر : تُ چرا شوهر نکردی؟

    دختر : چون هنوز بزرگ نشدم
    دختر : تُ چرا زن نگرفتی؟!
    پسر : چون ت هنوز بزرگ نشدی

    برگرفته از کتابـ دلفین ها پرواز میکنن گاوها باور میکنن
    😂😜

    ارسالی از آرزو

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون   **♥**

     

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های تابستون 96

    بسته جوک تابستونی 18 تیر 1396


    سوییچ ماشین برای خانمها فقط برای باز و بسته کردن در خودرو استفاده میشه اما برای آقایون

    خلال دندان
    گوش پاک کن
    وسیله در زدن
    وسیله خاروندن سر ، گردن و … و تمام نقاط بدن
    وسیله دفاعی
    برای جدا کردن آدامس از ته کفش
    برای بیرون آوردن سنگ ریزه و یا پیچ از تایر خودرو
    جدا کردن سنگ از رو نون سنگک
    قاچ کردن و پوست کندن انواع میوه
    نوشتن انواع یادگاری
    جابه جا کردن زغال قلیون و مصارف دیگر 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ابادانیه داستانه شکارشو برا دوستش تعریف میکرده:

    رفتیم شکار یه پرنده دیدم تیر اولو زدم تمام کاکولش ریخت😂
    تیر دومو زدم پرهاى سینش ریخت

    تیر سومو زدم پرهاى زیر بالش ریخت

    رفیقش میگه: میگوما تو تفنگت فشنگ میذاشتى یا واجبى!!!؟

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره

    حالا داری بایکی صحبت میکنی،یه تف کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تو لوزوالمعدت
    😂

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

     

    پسر همسایمون ۷ سالشه،
    تو را پله نشسته بود لپشو کشیدم

    رفته خونه وای فای منو هک کرده
    اسمشو گذاشته
    با دم شیر بازی میکنی نره خر ؟

     

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    گل به خودی فقط اونجا که 😂

    خوابیدی زیر کولر می‌چسی 😂
    باد میزنه میخوره تو صورت خودت

     

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    اگه صبح بیدار شدید و جای فحش به زندگی ، خورشید بهتون لبخند زد و پرنده ها براتون آواز خوندن تک خوری نکنید

    ما رو هم با ساقیتون آشنا کنید 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    چالش جدید منو بابام

    زمون ما بچه حق نداشت دست ب کنترل بزنه.
    .
    .
    الان ۳ روز دارم قانعش میکنم بابا زمان شما کنترل نبود
    میگه : خفه شو احترام که بود😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    شماهم وقتی میخواید ببینید یکی خوابه و داره نفس میکشه یا نه،

    به جای اینکه صداش کنید
    نگاه شکمش میکنید ببینید بالا و پایین میشه یا فقط من اینجوریم !؟😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    حس میکنم اسم گردو رو شیرازیا انتخاب کردن. مثلا یکیشون دیده گفته اون چیه؟ شیرازیه هم گفته او گردو رو میگی؟

     

     

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    رفتم آزمایش ادرار بدم

    یه ظرف بهم داد گفت پر کن

    میخواستم پر کنمش که منو پرت کردن بیرون

    و دم در گفتن گلابی جلو جمع نباید پر کنی باید بری تو دسشویی

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    داداشم ۱۱ سالشه معلم سوال داده

    بهش اگه یه کیف پر از پول پیدا کنید چکار میکنید؟
    نوشته : پشم هایم میریزد 😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    کنترل تلویزیونمون کار نمیکرد ورداشتم که ضربه بزنم بهش یهو گفت داداش به مولا باتری دو ساله تموم شده ، دیگه کارد بزنی خون درنمیاد ازم
    بیا پول میدم برو دو تا باتری بگیر ثوابم میکنی😂

    ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

     

    *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

    parsa_rlp پارسا _ روح الله پور
    جوک های تابستون 96

    بسته جوک تابستونی 17 تیر 1396


    ﺳﺎﻝ 68 ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﻫﺎﻳﺪﻩ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ

    ﺳﺎﻝ 86 ﻓﺎﺿﻞ ﻟﻨﮑﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﻣﻬﺴﺘﯽ

    سال 93 مهدوی کنی وپاشایی

    سال 95 رفسنجانی وحبیب

    برای سلامتی جـاناتای دعا کنید
    جون گوگوش در خطره😂😜

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    چی شد زنت از خونه پرتت کرد بیرون ؟؟

    .
    .
    .
    .
    .
    .

    هیچی… از سفر که برگشتم بغلش کردم بوسیدمش بعد گفتم بخدا هیشکی زن خود آدم نمیشه 😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    من تنها دختری که تونستم بیارم خونه خالی تویِ سن 12سالگی بود

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    دختر همسایمون رو آوردم باهم میتی کومان نگاه کردیم بعدش رفت 😂
    .

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    مثلا میگن آمریکا از پیشرفت علمی ما میترسه.کشوری که 50 سال پیش آدم فرستاده فضا، مثلا از تکنولوژیِ وانت کردنِ پراید میترسه؟ 😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ‏همه قبل از خواب به روياهاشون فكر ميكنن
    من به اينكه شا#شيدنم ضروريه يا ميتونم تحمل كنم

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    خدا دو گوش داد یه زبون که یکی بگی دوتا بشنوی

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    البته برای مواقع ضروری 2 تا دست و 2 تا پا هم داده که اگه طرف خفه نشد انقد بزنی تا جونش در بیاد … والا
    به نعمت های خدا توجه داشته باشید دیگه

    😂😁😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    دختره مزاحم تلفنی داشته
    سيم كارتشو عوض ميكنه

    .
    .
    .
    .
    .
    .

    از سيم كارت جديده به مزاحمه اس ميده

    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اگه ميتونی الان مزاحم شو روانی

    😂😁😂😂😁😂😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    واسه خارجیا ۶ جولای روزجهانی بوسه هست واسه ما کنکور‌ه

    یعنی قشنگ معلومه تاریخ کنکورو

    “مش کاضم شیرازی”

    تنظیم کرده

    😂

    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    حاج آقا رو منبر میگه
    فرشته ها در بهشت بر لبان کسانی که صلوات می فرستند، بوسه میزنند

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    یارو اون وسط داد میزنه
    اونایی که لب میخوان، بلند صلوات

    😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    هر وقت احساس تنهايي کردي

    پاشو يه فيلم ترسناک بزار نگاه کن!!

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    بعد فکر ميکني يکي تو اتاقه،يکي تو آشپز خونه هست،چند نفر هم تو حياطن

    خلاصه از تنهايي در مياي

    😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    از حوزه امتحان اومد بيرون

    گوشیشو روشن كرد

    سريع رفت تو سيتينگ اينستا

    جمله “خانم دكتر اينده ” رو پاك كرد

    😂

    ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○

    ناموسا يجوري تو زندگيتون موفق نباشيد كه ما جلو بقيه عن به نظر بيايم 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    سوسک —– میترسد از ——– موش

    موش —– میترسد از —– گربه

    گربه —– میترسداز —– سگ

    سگ —– میترسد از —– مرد

    مرد —– میترسد از —– زن

    زن —– میترسد از —– سوسک

    ارسالی از محمدم

    *!^^!^^^^!^^!*

    روایت داریم حضرت ابراهیم حسرت یه سیگار ب دلشان ماند

    هروقت کبریتی روشن میکردند
    به اذن خدا به شاخه گلی تبدیل میشد

    اینو جاناتی دیشب تو قهوه خونه
    تعریف میکرد 😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دختره ۱۵ سالشه تو اینستا گزاشته

    قلب پاکم را فدای احساسات کثیفت کردم

    ‌.
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اونوخ من ۱۵ سالم بود فک میکردم چوچول اسمه هافبک راسته کره جنوبیه

    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    شهره یه جوری میگه
    “داره کم کم نفسم میگیره،برگرد”
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    خب مادر من

    همسنای تو الآن علاوه بر آلزایمر و آسم ، تا
    حالا سه بارم ایست قلبی کردن
    😂
    وااااالاااااا
    الکی پای پسر مردم رو وسط نکش

    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    اینکه چند ملیون پول بدی دماغتو عمل کنن و بعدش 😂

    .
    .
    .

    ..
    .
    .
    .

    نتونی انگشتتو بکنی توش یکی از بزرگترین خریت های بشریته

    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    شعر اتل متل توتوله رو به دلایل زیر حرام اعلام کردند

    1.استفاده از کلمات زشت
    2.صادر کردن شیر به هند
    3.ترویج بد حجابی

    شعر اصلاح شده

    اتل متل صلوات…گاو حسن زده قاط…هم دست داره هم آستین…شیرشو بردن به ایران …بگیر زن مسلمان…از بچه های تهران…اسمشو بزار حلیمه چون چادرش ضخیمه

    اجماعا صلوات😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    khengoolestan_post_jok_17_tir_1396

    این عکس رو به بچه های دوم دبستان نشون دادن که یه جمله دربارش بنویسن

    جمله برنده این بود

    هیچوقت آدامستون رو قورت ندین
    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    علامت اختصاری پول ملی بعضی از کشورها

    $ _ برای دلار آمریکا
    € _ برای یورو اروپا
    ¥ _ برای ین ژاپن
    😂_ برای تومان ایران

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    زنه تاپ پوشیده که مثلن واسه شوهرش عشوه بیاد
    بعد دو ساعت تلاش بی وقفه
    شوهره میگه تو گرمته که دو ساعته اینجا لخت نشستی؟؟

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    یعنی احساسات این مردا تو ماتحت آل سعود😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏من وقتی میبینم پدر مادرها وایسادن دم محل کنکور برای بچه شون دعا میکنن حسودیم میشه
    من به خانواده گفتم صبح کنکور دارم گفتن برگشتی نون هم بگیر😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های تابستون 96

    بسته جوک تابستونی 16 تیر 1396


    دوران زندگی آدم را چهار دوره میدونند

    یک ) دوران ژست: تا 24سالگی ست.و در این دوران آدم هر جا میره ژست میگیره و میگه من از همه بهترم☹️

    دو ) دوران قسط: دورانی ست که تا 40سالگی ست.و با قسط ازدواج شروع و همینطور فقط باید قسط وقسط و قسط بده😂

    سه ) دوران تست: تو این دوران که از 40تا 60سالگی ست باهجوم بیماریها مواجه میشیم و هی باید بریم دکتر و تست بدیم و تست بدیم و بدیم😂

    چهار ) دوران فست:که از 60سال به بالاست.و آدم به فس فس و… میفته😂

    پس منتظر روزگار خوش نباشید.از الان خود لذت ببرید

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏ﯾﻪ ﻣﺪﺗﻢ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻻﻣﭙﺎﯼ ﮐﻢ
    ‏ﻣﺼﺮﻑ ﺷﻨﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻮﯼ ﻣﻦ

    ‏ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺟﻠﻮ ﻻﻣﭙﺎ ﻣﯿﮕﻔﺖ

    ﺟﺎﻧﻢ ﻓﺪﺍﯼ ﺭﻫﺒﺮ✋️

    ‏ﺧﯿﻠﯿﻢ ﺟﺪﯼ 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    رفتیم بالای دکل رفیقم گفت از ارتفاع میترسی؟

    گفتم نه، گفت پس چرا داری میشاشی؟ 😂

    گفتم از بالا حال میده 😂

    گفت باشه اخمخه شجاع، پس حداقل زیپتو باز کن، خیس شدی

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    فرو کن تو شکمش

    فرو کن تو شکمش

    .
    .
    .
    .
    .
    .

    جاناتای خطاب به حضرت ابراهیم موقعی

    که نمیتونست با چاقو ،سر اسماعیل رو ببره

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    به طرفدارای تتلو، الناز شاکردوست، بهنوش بختیاری و سحر قریشی میگن تتلیتیا، النازیا، بهنوشیا و سحریا.

    .
    .
    .
    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اما طرفدارای امیرعباس گلاب همیشه بحثو عوض میکنن

    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    خواهرم دیروز رفته مانتو خریده😂
    از دیروز به جای اینکه بگه
    .
    خب الان چی بپوشم؟ 😂
    .
    .
    .

    .
    .
    میگه :خب امروز کجا بریم؟😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    توی تبلیغات شوینده، بچه‌ها با هرچی دستشون میرسه خونه رو کثیف میکنن مادرا هم بعد از ناز کردن خونه رو تمیز میکنن

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    منکه یادمه یه بار با مداد یه خط روی دیوار کشیدم تا یه هفته توی انباری زندگی میکردم، هر هشت ساعتم میومدن توی دهنم فلفل میریختن

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    الان بچه که خیلی شلوغ میکنه و از در و دیوار میره بالا بهش میگن بیش‌فعال

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    زمان ما میگفتن تخم سگ

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دیشب یه اس ام اس اشتباهی واسم اومده که
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    رسیدی پاریس خبر بده
    نشست هیئت مدیره هم فرداست
    برای هماهنگی بارنامه اون 10 تا مازراتی هم با نمایندگی دبی تماس بگیر😂
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    منم پفک حلقه ای کرده بودم تو انگشتم داشتم باب اسفنجی میدیدم ، نوشتم اوکی 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦
    یه جوری نه قیافه دارم نه پول نه هیکل نه اخلاق










    که وقتی یکی از من خوشش میاد احساس میکنم داره باهام شوخی میکنه

    😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه

    😂

    ارسالی از پارسا

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دو تا تنبل دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن

    *vakh_vakh*

    ارسالی از پارسا

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ک*ونتو میخای بشوری دمپایی خیس کردنت چیه 😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه

    😂

    ارسالی از پارسا

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    روزی مرد وزنی توافق میکنند که از هم جدا شوند فردا آن روز به دادگاه میروند زن میگویید :من جدا میشوم و بچه را همراه خودم میبرم چون من آن را به دنیا آوردم
    قاضیمی گوید:اقا شما برایی دفاع از خود حرفی دارید
    مرد میگوید:اقا شما وقتی یه سکه میندازی تو دستگاه نوشابه ؛نوشابه مال تو هست یا مال دستگاه

    قاضی میگوید:تو روحت تا الان اینقدر قانع نبودن بچه ماله پدره

    ارسالی از محمدم

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏تولد بابام بود اومدیم بامزه بازی در بیاریم کیکو زدیم تو صورتش😂

    ‏ازون شب به بعد دیگه هیچ مراسم شادی رو تو خونه ندیدیم

    کنترل تلویزیون هم سه روز طول کشید تا از ک#ونم درارن 😂😜

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

    بروبچ خنگولستان
    جوک های تابستون 96

    بسته جوک تابستونی 15 تیر 1396


    امروز صبح از خواب پا شدم دیدم صبحونه نداریم،به مامانم میگم چرا صبحونه نداریم؟
    .
    .
    میگه الکی مثلا ماه رمضونه
    میگم پس چرا سحری بیدارم نکردی؟
    .
    .
    میگه الکی مثلا خواب موندم

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یه بار با یه دختره رفته بودم سفره خونه

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    بعد یه نیم ساعت قلیون کشیدن دختره گفته کی آب قلیون تموم میشه بریم ؟
    از اون موقع هروقت قلیون میبینم جیغ میکشم

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏با دختره رفتم بیرون مخش رو بزنم گفت عاشق حیواناتم انقدر که دوست دارم شبا بغلشون کنم

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    هیچی نگفتم.
    گفت چرا حرف نمیزنی؟
    گفتم احمق شتر حرف میزنه؟

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    درود بر نصف جهان
    چند اصطلاح پیچیده اصفهانی😂

    پَکوکومنکو:جمله ی یک اصفهانی اصیل سر سفره برای خوردن کوکو
    😂

    پ یالین سِسا.:پس زود باشین ساعت سه شده

    آدوُوندَندِدون؟ : پرسش یک مادر اصفهانی از پسر سربازش. آیا شما را وادار به دویدن کردند

    اِزنِیِشِسا (نی شه سا) : جمله ی یک اصفهانی اصیل زمانی که قلیانش خوب کام نمیدهد_ یعنی مشکل از نی اش است😂

    چند مگس مگه ؟؟ : تعجب یک اصفهانی از حجم فلش مموری

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    آدم انقد موی زائد و اضافی اینور اونور و لای درزاش داشته باشه

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    بعد موهای سرش شروع کنه ریختن
    خدایا عدالتتو شکر

    😂😁😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    حضرت یعقوب از ندیدن یوسف نابینا شد،

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    مادربزرگِ من از بس که تکرارش رو از آی فیلم دید کور شد

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    ‏تو فیلمای ایرانی کابوس هميشه دم صبح اتفاق می افته

    اگه زن از خواب بپره شوهر رفته سرکار
    مرد از خواب بپره می بینه زن در حال نماز خوندنه

    هیچوقت بغل هم نیستن

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    عاقا یه موضوعی چند وقته فکرمو درگیر کرده

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    عایا تو استخر توپ هم میشه جیش کرد یا حتمن باید استخر آب باشه؟

    😂

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    شترا چند دسته‌اند

    😂😁😂

    یک ← تو خواب پنبه دانه می‌بینن
    دو ← با بارشون گم می‌شن
    سه ← در خونه مردم می‌خوابن
    چهار ← دولا دولا سواری می‌دن
    پنج ← با دقت این پست رو می‌خونن 😂
    شیش ← فحش هم میدن😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    عموم دیشب اشتباهی پیام داده

    “خانوم اون لباس خواب توریه رو بپوش دارم میام”

    بعد خواسته سوتی‌شُ جمع کنه

    پشت‌ بندش پیام داد

    “کوه با نخستين سنگ‌ها آغاز مي‌شود”

    😂😜

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    دلهره یعنی میان جماعته چادری

    دلبر چادری ات را ناگهانی گم کنی

    ..
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اینو از گروه بسیجیا دزدیدم لامصبا😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    از وقتی مشخص شده زن مسی همبازی بچگیش بوده

    .
    .
    .

    همه افتادن دنبال همبازیای بچگیشون
    شماره ناشناس دیدین جواب ندین

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    یه آقایی برای اصلاح میره سلمونی و میگه:

    ” سخت ترین جای ریش من برای تراشیدن، گونه هامه ”
    سلمونی میره یک توپ کوچیک چوبی میاره و میده
    آقا بزاره تو لُپــش
    بعد از اصلاح آقا که میبینه ریششو خیلی تمیز و از ته زده میگه
    دمت گرم داداش،خیلی حال دادی

    ولی اگه اشتباهی من این توپو قورت داده بودم چی؟
    سلمونی با لبخند میگه
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    اشکالی نداشت، میتونستی روز بعد مثل همه
    واسم پسش بیاری

    😂😁😂😂

    ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

    **♥** دلاتون شاد و لباتون خندون *ghalb_sorati*

    شیخ المریض
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های تابستون 96

    سه کلیپ خنده دار


    وقتی دارید نماز به بچه ها یاد میدید از حرکات اضافی بپرهیزید

    بچه فکر میکنن جز قواعد اصلیه

    *shadi* *shadi*

    حجم پونصد کیلو بایت ◄
    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    میگن خنده دار ترین کلیپ سال 2015 بوده

    خیلی باحاله دانلودش کنید

    حجم سه مگا بایت ◄
    *vakh_vakh* *vakh_vakh*

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    *abnabat* مهر مادری *abnabat*

    حجم یک و نیم مگا بایت ◄

    :khak: :khak:

    شیخ المریض
     

    7 سال پیش

    نوشته شده توسط :
    جوک های تابستون 96

    نمایش بیشتر
    user_send_photo_psot

    ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄

    عاشق موهای بلند بودی
    بیست سالی میشود موهایم ...

    user_send_photo_psot

    رفیقام دونه دونه دارن سیگارو ترک میکنن منم تصمیمو گرفتم
    .
    .
    .
    رفیقای جدید پیدا ...

    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^
    کاش ادم هزاران متر زیر خط فقر باشد
    اما یک میلیمتر هم زیر خط فهم ...

    user_send_photo_psot

    گفت : اوسا ؟
    .
    .
    .
    گفتم : جونم ؟
    .
    .
    .
    پرسید : تو آفرینش چه مشکلی هست بنظرت ؟
    .
    .
    .
    گفتم : ‏از ...

    user_send_photo_psot

    *********◄►*********

    !. . نه پدر بــوده ام و نه مــادر

    ولـی... داغ جـوان دیــده ...

    user_send_photo_psot

    ^^^^^*^^^^^

    یا امام رضا

    قاب کردم همه جا بر روی دیوار، حرم
    نذر کردم که بیایم ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

     

    اَفسردگي نَتیجہ
    بیش اَز حَد فَهمیدنہ 

    :))

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    اره خودشه اتاق شماره ی صفر اتاق خدا
    در زدم و اجازه ...

    user_send_photo_psot

    oOoOoOoOoOoO

    دیگه این نسل جدید خودکشی نمیکنن

    گوشی دست میگیرن

    یه گوشه اتاق ...

    user_send_photo_psot

    شب همه بی تو کار من، شکوه به ماه کردن ست
    روز ستاره تا سحر، تیره به آه کردن ست

    متن ...

    user_send_photo_psot

    *~*~*~*~*~*~*~*

    همیشه در سختی ها به خودم می گفتم
    ” این نیز بگذرد ..”
    هنوز هم می گویم ...

    user_send_photo_psot

    ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥

    نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
    برفت در همه عالم به بی دلی ...

    user_send_photo_psot

    مشکلات امروزت
    .
    .
    .
    برای امروزت بسه
    .
    .
    .
    خواهشا
    .
    .
    .
    مشکلات فردا رو
    .
    .
    بهش اضافه ...

    text .
    .
    .
    در حال تکمیل کردن سیستم نمایشی سایت .
    .