قرار بود پارچه ی کت و شلواری اهدایی به مدرسه، میان شاگردان قرعه کشی شود

معلم گفت : هر کس نامش را روی کاغذ بنویسد تا قرعه کشی کنند
وقتی نام سعید درآمد، خود آقا معلم هم خوشحال شد

چرا که سعید به تازگی یتیم شده و وضع مالی اش اصلا خوب نبود
وقتی معلم به کاغذ اسامی بچه ها نگاه کرد

روی همه ی آنها نوشته شده بود: سعید

مهربانیهای صادقانه ی کودکی هایمان را از یاد نبریم
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ

ﻣﺴﺘﺤﻖ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﺍﺳﺖ

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺸﻨﺎﺱ . . ﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ

در گفتار … همه آراسته‌اند