در درياچه آبی، وقتی ماهی مي گرفتم، ماهی نقره ای زيبايی به قلابم افتاد
به من گفت: مرا آزاد كن تا آرزويت را برآورده كنم. مي خواهی شاه كشوری شوی، قصر پر از طلا ميخواهی؟
گفتم: باشه
بعد ولش كردم توی دريا… او شناكنان دور شد و به سادگی ام خنديد و آرزوهايم را تووی گوش دريا پچ پچ كرد
امروز همان ماهی را دوباره گرفتم. آن ماهی زيبا و نقره ای را، باز هم به من قول داد که اگر آزادش كنم… و من به يكى از آرزوهايم رسيدم. چقدر ماهی خوشمزه ای بود
❇شل سیلور استاین❇
7 سال پیش
واقعا فرصت دوم دادن به آدما ینی دادن گلوله اضافی به کسی که یبار برای هدف قرار دادنت
.
.
.
تیرش خطا رفته
7 سال پیش
نوچ ؛ آدم باید مثل خدا باشه ؛ چون ما انسان ها تکه ایی جدا شده از خداییم ؛ و سعادت و تکامل یه انسان به صورت کامل یعنی شبیه ترین حالت رو به خدا داشته باشه ؛ پس تا جایی که در توانت هست باید به انسان ها و آدمای نزدیکت اجازه ی پا گرفتن و جبران بدی و دوباره اعتماد کنی
7 سال پیش
نوچ ؛ آدم باید مثل خدا باشه ؛ چون ما انسان ها تکه ایی جدا شده از خداییم ؛ و سعادت و تکامل یه انسان به صورت کامل یعنی شبیه ترین حالت رو به خدا داشته باشه ؛ پس تا جایی که در توانت هست باید به انسان ها و آدمای نزدیکت اجازه ی پا گرفتن و جبران بدی و دوباره اعتماد کنی
خودت میگی تکه ای از خدا
نه کاملش
وقتی کامل انسان هنوز ناقصه
پس نمی تونی شبیه خدا باشی
هر چند اگر خدا قرار بود شانس دومی به همه آدما بده ؛ می ذاشت دوبار زندگی کنیم تا بار دومی درست زندگی کنیم
.
.
.
7 سال پیش
و گاهی برای بهانه ای
.
.
.
یک عمر کافی نیست !
پرسپکتیو سه نقطه ای رو اگه بهش دوبار اعتماد کنی یه نقطه ای میشه
.
.
.
.
هر چه میخواهد دل تنگت بگو