شعرم نمی آید مگر با بوسه ات زورم کنی
گفتم که پیشت می رسم شاید که مجبورم کنی

دور و برِ من ریخته یک قافله حقد و حسد
باید بیایی و دگر از این و‌آن دورم کنی

خیری ندیدم از تواضع، کاش برگردی عزیز
تا با نگاهِ پر غرورت، باز مغرورم کنی

گاهی که از شرق غزل سر میکشی در خانه ام
خورشیدِ من! آرام تر، میخواستی کورم کنی

حالا تمام دردها را با تو قسمت کرده ام
شاید نگاهِ بهتری، بر وضع ناجورم کنی

بگذار فریادی کنم آخر به اینجا می رسد
وقتی که تو در لابلای درد محصورم کنی

عاکف، به دیدارِ اجل با شوق می آید به شرط
اینکه تو با دست خودت، آنروز در گورم کنی 

♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪

❇ناشناس❇

✳✳✳

عاکف: گوشه گیرنده، کسی که در مسجد یا هر جای دیگر برای عبادت گوشه بگیرد

….حقد: کینه، بدجنسی و