khengoolestan_axs

*~~~~~~~~*

آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو
تو کجایی پدرم… ؟!؟
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو

بسکه دلتنگ تو ام، از سر شب تا حالا
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو

جانِ من حرف بزن
امر بفرما پدرم
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو

کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو

پدر ای یاد تو آرامش من
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!؟
جانِ من زود بیا
بغلم کن پدرم
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو

به خدا دلتنگم
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو

♦♦—————♦♦

پدر مرا ببخش
مرا ببخش که هرگز برای نبودت جلوی دیگران اشک نریختم که نکند دلشان بگیرد

مرا ببخش که عشقت به تو را پنهان کردم تا نخواهند دیگران ناراحت شوند

مرا ببخش که دلتنگیهایم برایت را پنهان کردم تا دیگران نفهمند و غم و غصه بخورند

مرا ببخش

اما من دوستت دارم
روزت مبارک فرشته قلب من
ای کاش کنارم بودی همین یک شب را
به پاس اولین بوسه ای که پدرم به رسم مهر در اولین ساعات تولد به گونه ام زد و من نفهمیدم
و به یاد سوزنده ترین بوسه ی اخر که من به رسم وداع به صورتش زدم و او نفهمید

*~~~~~~~~*