آبجی کوچیکه گفت : زودی یه آرزو کن ، زودی یه آرزو کن
آبجی بزرگه چشماشو بست و آرزو کرد
آبجی کوچیکه گفت : چپ یا راست ؟ چپ یا راست ؟
آبجی بزرگه گفت : م م م راست
آبجی کوچیکه گفت : درسته ، درسته ، آرزوت برآورده میشه ، هورا … بعد دستشو دراز کرد و از زیر چشم چپ آبجی مژه رو برداشت
آبجی بزرگه گفت : تو که از زیر چشم چپ ورداشتی ؟!؟
آبجی کوچیکه چپ و راست رو مرور کرد و گفت : خوب اشکال نداره
دستشو دراز کرد و یه مژه دیگه از زیر چشم راست آبجی برداشت و گفت : دیدی ؟ آرزوت میخواد برآورده شه ، دیدی ؟ حالا چی آرزو کردی ؟؟؟
آبجی بزرگه گفت : آرزو کردم دیگه مژه هام نریزه
بغض عجیبی روی صورت هر سه تاشون نشست ؛ آبجی کوچیکه ، آبجی بزرگه و پرستار بخش شیمی درمانی
8 سال پیش
خیلی قشنگ بود ؛ عالی بود
برو بچ خنگولستان فکر نکنید تاثیر نداره دعا و درخواست شفا برای مریضا
من به شخصه داخل همین خنگولستان تاثیر دعای بروبچمون رو دیدم
دعا کنید برای سلامتی همه ی مریضای سرطانی و شیمی درمانی
چون ما رسممون خندس و با اشک و ناله دعا نمیکنیم خدا بیشتر تحویلمون میگیره
8 سال پیش
چه قده خوشمل بود
8 سال پیش
8 سال پیش
من فقط همین یه پستو گذاشتم.زده درجه نوسیندگی شما2
گوشیه من قاط زده یا واقعا درجه دو شدم؟؟
8 سال پیش
خب ما تا پست بزاره کاربرمون زرتی دو میشه
8 سال پیش
خب ما تا پست بزاره کاربرمون زرتی دو میشه
آها ممنون
8 سال پیش
واقعا عالی بود پستت
دمت گرم.
8 سال پیش
قشنگ بود
هر چه میخواهد دل تنگت بگو