شب؟
چرا از شب می نالید؟ اگر شب ها برایتان صبح نمی شود مقصر شب نیست. مقصر خودتانید. شب ها زیباترین بخش زندگی اند. نه اینکه شاعر شویم و از زیبایی ماه و ستاره ی بختمان و چشمان سیاهِ چون شبِ یار بگوییم! نه! شب زیباست چون اتاق پروی است تا لباس هایی را که هر روز می پوشیم و با سختی در طول روز تحملشان می کنیم، در بیاوریم
لباس هایی که شاید هر روز، هر ساعت، شاید حتی گاهی بعد از چند سال عوض می کنیم. اما هیچ وقت دَرَش نمی آوریم. در شب است که دراز می کشیم و می نشینیم پشت فرمان اتوبوس تمام زردِ دو طبقه ای که در پنج سالگی آرزوی خریدنش را داشتیم. مسافر کشی می کنیم. به این فکر می کنیم که چقدر با آن خانم مسافر، زمانی که می گوید کیف پولش را جا گذاشته، مهربان خواهیم بود
به این توجهی نمی کنیم که اگر لباس امروزمان تنمان بود، نه تنها مسافرکشی را دوست نداشتیم بلکه با آن خانم هم برخورد مناسبی نداشتیم. در همین شب هاست که یک دوچرخه می گیریم، بیخیال خانواده و دوستان با چندرغازی سفر می کنیم. در همین شب هاست که بارها و بارها استخدام می شویم، فارغ التحصیل می شویم، جادو می کنیم، روی سن آواز می خوانیم، در رالی اول می شویم
چند وقتی است شب را از خودمان گرفته ایم؟
مهسا رمضانپور
7 سال پیش
اره شب ارامش بخشه
لایک
7 سال پیش
لایک
عالی بود
7 سال پیش
شب باشه من نباشم
خیلی ممنون مهرناز جان
7 سال پیش
اره شب ارامش بخشه
لایک
ممنونم ❤
7 سال پیش
لایک
عالی بود
سپاسگزارم ❤
7 سال پیش
شب باشه من نباشم
خیلی ممنون مهرناز جان
ممنونم ❤
هر چه میخواهد دل تنگت بگو