یه روز داخل مترو صندلیم رو به یک پیرزن دادم
میدونی پیرزن در حقّم چه دعایی کرد؟
گفت: جوان دعا می کنم پیر شی اما هیچ وقت نوبتی نشی
سوال کردم حاج خانوم نوبتی دیگه چیه؟
گفت: فردا که از کار افتاده شدی و قدرت انجام کارهای عادی روزانه ات و نداشتی بین بچه هات بخاطر نگهداریت دعوا نشه که امروز نوبت من نیست، من نگهش نمی دارم، نوبت توست
از خداوند درخواست دارم که به تمامی ما انسان ها عمر با عزت عطا فرماید و هیچ کدوم از ما هیچ وقت نوبتی و محتاج نشیم
آمیــــــــــین
7 سال پیش
عالیه
7 سال پیش
بسیار زیبا
7 سال پیش
خیلی قسنگ
هر چه میخواهد دل تنگت بگو