khengoolestan_axs

oOoOoOoOoOoO

یه شبایی تو زندگی هست که
وقتی دفتر خاطراتت رو ورق میزنی
به چیزایی میرسی که نمیدونی
تقدیرت بوده یا تقصیرت

به آدمایی میرسی که نمیدونی دردن یا همدرد

به لحظه هایی میرسی که هضمش واسه دل کوچیکت سخته
و به دردایی میرسی که برای سن و سالت بزرگه به آرزوهایی که توهم شد

رویایی که گذشت
به چیزایی که حقت بود اما شد توقع
و زخم هایی که با نمک روزگار آغشته شد
و احساسی که دیگران اشتباه می نامند
و دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده
و بازهم انتهای دفتر خودت میمانی
و زخم هایی که روزگار پشت هم میزند
و سکوت هم دوای دردش نیست

کاش دنیا مهربان تر بودی

oOoOoOoOoOoO