بسته جوک زمستونی 11 دی ماه 1395

ای نـــــامه که میروی به ســـــویش

.
..

.
.
.
..

.
.
..

.
..

.
.
..

از جـــــانب من بزن تو گوشش

چيه!؟ نامه خودمه
😂

من نميدونم اين جملهٔ “يه روزخوب” رو كی ياد اين دوستان داده

.
.
.
.

..

..

..
.

.
.
.
.
.
.
.

يارو تو بيابون بی آب و علف، بنزين ماشينش تموم شده تشنه و گشنه
بعد يه سلفی گرفته نوشته
يه روز خوب

😂

دليل اصلی اينڪه حضرت ابراهيم، اسماعيل رو قربانی نڪرد اين بود ڪه
.
.
.
.

.
تعداد پيامبران ميشد ١٢٣٩٩٩ و ديگه رُند نبود 😂

روز آخری ڪه ایران بودم و میخواستم ایرانو ترک ڪنم و واسه همیشه بیام لندن زندگی ڪنم… 😂

زانو زدم ڪه یه مشت از خاڪ ایرانو با خودم ببرم ڪه با صدای فریاد داداشم از خواب پریدم 😂

بجای خاڪ، پروستات اونو گرفته بودم 😂

حالا میفهمم زمان ناصر الدین شاه میگفتن بیا اندرونی یعنی چی 😂

.
.
.
.
.
.

.
..

.
..

.
.
.
.
.
.

همون پی وی خودمونه دیگه 😂

الهی به امید تو 😂
ببینم کیا میان اندرونی 😂

دستفروشه تو میدان کتاب «چگونه ثروتمند شوید» رو می فروخت😂
.
.
.
.
..

..
.

..

بهش گفتم چرا خودت این کتاب رو نخوندی؟😂

.
..

.
…
.
.
.
.
.

.

گفت برو داداش مشتری نیستی چرت نگو😂😁😂

‏هرگز اون معلم اول ابتدایی که میگفت من تو خونتون دوربین دارمو نمیبخشم

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

من خودم به داخل لوستر مشکوک بودم وخیلی اوقات با چادر ننم تردد میکردم تو خونه☹️
😂😜

یه بارم یه آدم نابینا دیدم

اومدم ازخیابون ردش کنم گفت نه نه تازه اومدم اینور

.
.

.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.

ولی دیگه دیرشده بود دوتا دختر داشتن نگام میکردن منم بردمش اونور 😂

دیروز بابام عصبانی شد بهم گفت پدرسگه کره خر 😂

الان واقعا نمیدونم 😂

.
.
.
.
.
..

..
.
.

..

خودشو کوبید ؟ 😂
منو کوبید ؟ 😂
اون دو تا حیوونو شکله هم دید ؟ 😂

با این فحشش دریچه جدیدی رو به راز بقا باز کرد

داعش: آتشبازی سال نوی میلادی را به انفجار تبدیل میکنیم😂

.
.
.
…

.
.
.
..

….
.

.
..

انفجار چهارشنبه سوری ما رو به چی میخوای تبدیل کنی کوچولو

😂😜

این دخترایی که آخر جمله هاشون مینویسن
“دخترا دست جیغ هووورا”😂

.
.
.
.
.
.
.
..

.
..

.

برنامه کودک زیاد میبینن یا کودک درونشون زیادی فعاله!؟

😂😁😂

پیج مشکلات جنی
سلام من یه جن هستم 20 سالمه
و یه مدتیه عاشق یه انسان شدم
خیلی فکر کردم چطور باهاش ارتباط برقرار کنم. آخه اون منو نمیبینه و فقط من اونو میبینم. آخر سر تصمیم گرفتم یک اکانت لاين درست کنم و خودمو یه انسان جا بزنم تا یکمی باهام حرف بزنه و بعد که بهم عادت کرد هویت واقعیمو فاش کنم.اما یه مشکلی هست. اونم اینه که اون زیاد دروغ میگه. مثلا میگه من موهام شرابیه در حالیکه شبها که من میرم بالای سرش میبینم که قهوهای تنباکویی.به نظر شما چی کار کنم خواب و خوراک ندارم. حالام گیر داده میخوام ببینمت. تازه فکر میکنه من چشام مشكيه، درحالیکه قرمزه! حالا لنز ازکجا گیر بیارم لطفا بین شوخیهاتون، راهنمایی جدی هم بکنین

محمدرضا:بسم الله الرحمن الرحیم الله ،الله و لا اِلٰاه االَه لاو هوالحی و الفیوم

حمید:بسم الله،بسم الله

سروش:یا ابرررفرض

ثریا:left

کیوان: left

حسن:left

بهرام: left

سارا :left

بهنام:delete line for ever

بنفشه : جيیییییغغغغغغغ؛ نتم ضعيفه نميتونم لفت بدم تروخدا با من کاری نداشته باش

رضا:بخدا قسم نزدیک من بیای جیغ میزنما

رفیقم با دوست دخترش بهم زده…
بخاطر اینکه احساس تنهایی نکنه بهش گفتم:
داداش غمت نباشه هر وقت خواستی با خودم بحرف!
.
.
الان اس داده چی تنته؟

😐

طرف پدرش توو بستر مرگ بوده میگه بیا بشین کنارم کارت دارم
بعد یه چوب می ده دست پسرش.
پسره هم که می خواسته زرنگیشو نشون بده قبل از حرف زدن پدرش چوب رو می شکنه.
پدره سکته می کنه درجا میمیره.
مامانش میگه خاک تو سرت این سازه نی از هفت نسل قبل دست به دست به پدرت رسیده بود

دلاتون شاد و لباتون خندون