مامان بزرگم يه سفره داشت پر عكس كباب و پياز و دوغ
.
.
.
.
ميشستيم سرش با بغض غذا ميخورديم
😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

موتوریا یجوری میرونن
.
.
.
.
.
که بهتره عابرا هم کلاه ایمنی بزارن
😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

از این نرم افزار ‌های ورزش در خانه نصب کرده بودم
.
.
.
.
صبح پیغام داد پاشو ورزش کن
😂
زدم پاکش کردم بی‌شرف بی ‌همه‌چیز رو
همینم مونده این بهم دستور بده
😂😁😹🐒

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

رو ﭘﺸﺖ ﺑﻮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﺑﺴﯿﺞ ﺍﻭﻣﺪﻩ

ﻫﺮﭼﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ ﺧﻠﻮﺕ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﭘﺎﯾﯿﻦ
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻮﺵ؟ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﻭﻧﺎﻫﺎﺵ، ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﺑﺴﯿﺞ ﺍﻭﻣﺪﻩ

😂😁😹🐒😂
کمرم هنوز رگ به رگه😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

طرف ۸۰۰ میلیون پول داده رفته کوآلا خریده آورده تویِ حیاطِ ویلاش که بچسبه به درخت
.
.
.
.
.
برم باهاش صحبت کنم ببینم با همین شرایط منو قبول میکنه؟
😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

به بابام گفتم سیگار میکشم گفت مسئله شخصی خودته به من ربط نداره گفتم الان باید میزدی منو
.
.
.
.
یهو یه چک زد گفت تو چیزی که بهت ربط نداره دخالت نکن
😂😁

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

در یکی از مدرسه ها خیرین قصد جمع آوری پول برای خرید بخاری داشتن و صندوقی رو جلوی والدین چرخوندن به محض اینکه صندوق روبروی من قرار گرفت یدونه هزار تومنی درآوردم و تو صندوق انداختم

بعد از چند لحظه پشت سریم زد رو کتفم و مقداری پول بهم داد برا اینکه بندازم تو صندوق از هم جداشون کردم

چهارتا تراول پنجاه هزار تومنی
سی تا ده هزار تومنی
چند تا پنج هزار تومنی

تو دلم هم خجالت کشیدم ، هم کلی دعاش کردم … خلاصه بعد از اینکه همه رو انداختم برگشتم و بهش گفتم: حاجی قبول باشه ، دمت گرم انقدر پول دادی شرمنده نشیم

حاجی بهم گفت: چی چرت میگی واس خودت؟
پول خودت بود ، وقتی هزار تومنی رو درآوردی از جیبت افتادن
😂✌️😂

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

عاقد:عروس خانم ایا بنده وکیلم؟
.
.
.
.
عروس:نمیدونم شاید قاضی باشی
😂😁😹🐒

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

وقتی یه دختر میگه تنهام بذار ، تنهاش بذارید
.
.
.
.
ولی اگه گفت تنهام بذار ، تنهاش نذارید
.
.
.
اینو خودشون میفهمن فقط
😂😁

♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦

دیروز تو خیابون دیدم تو یه پورشه شاسی بلند دو تا بچه سرشونو از تو سانروف ماشین آوردن بیرون دارن عشق میکنن یاد بچگیای خودم افتادم
.
.
.
.
یه همچین حسی رو تو فرغون داشتم
😂